همراه خود چه بیاوریم ؟

یکی از دوستان از من خواسته بود که در مورد اینکه چه وسایلی را بهتر است با خودمون به استرالیا بیاوریم مطلبی بنویسم .
در بین ایرانی های اینجا همه مدلی یافت می شود، کسی که تمام خونه و زندگی اش را با خودش آورده از یخچال و گاز و ماشین لباسشویی بگیرید تا اسباب بازیهای بچه اش و از این اتفاق هم خیلی راضی است چون معتقده وقتی وارد خونه اش میشه احساس آرامش داره و به اصطلاح این موضوع از حس غربتش کم می کنه، از اون طرف ما هم فقط با دو چمدان به سیدنی آمدیم حتی اضافه بار هم نداشتیم و البته ما هم از این تصمیم راضی هستیم، به همین دلیل من فکر کنم گذشته از نیاز واقعی آدم و یا در نظر گرفتن جنبه اقتصادی این مورد خیلی به روحیات آدم بستگی داره، وقتی که دل آدم یه چیزی را می خواد فکر کردن با دلیل و منطق راهی به جایی نمی بره پس هر چی را که دوستش دارید با خودتون بیارید.  

اما باید یه کم شرایط را در نظر بگیرید هنگامی که شما وارد شهری در استرالیا می شوید شرایط زندگی شما تا مدتها موقت است و نمی تونید خیلی وسایل را خریداری کنید چون هیچ چیز معلوم نیست مثلا یکی از دوستان ما بعد از چهار ماه اقامت در سیدنی تونست کاری در ملبورن پیدا کنه و خب مجبور شدند کلی هزینه انتقال وسایلی که باخودش از ایران آورده بودند یا اینجا خریده بودند را پرداخت کنند و در اون لحظه از داشتن آنهمه بار خوشحال نبودند.
شما همه نیازهای زندگی را می تونید اینجا برآورده کنید اما بحث بر سر قیمتی است که باید پرداخت شود بعضی از اجناس تقریبا هم قیمت ایران است یا بهتر است بگویم ، بعضی از اجناس هم قیمت و هم کیفیت ایران پیدا می شود خوب آخه این موضوع هم سلیقه ای است اگه کسی در ایران مبلمان مارک فلان می خریده خب اینجا هم تقریبا همون قیمت است اما اگر ساخت ایران را استفاده می کرده اینجا باید پول بیشتری برای کیفیت بهتر پرداخت کند اما بعضی چیزها خارج از بحث کیفیت بی دلیل گران است که همراه داشتن آنها مفید به نظر می رسد.  

     ۱- حتما چند جفت کفش با کاربریهای مختلف به همراه داشته باشند چون برای یک کفش خیلی معمولی که احتمالا شما نمی پسندید، صد دلار باید هزینه کنید خانها ممکنه کفشهای ارزون تر پیدا کنند ولی در مورد انتخاب دلخواه، کارشون از آقایون سخت تر است. 

     ۲- با آنکه احتمالا شنیدید سیدنی اصلا سرد نیست و همیشه بهار است باید بگم اصلا اینطور نیست و ما یه کمی سرمای زمستونی اینجا را تجربه کردیم به همین جهت توصیه می کنم حتما لباس گرم همرا ه داشته باشید مثل پالتو و ژاکت های بهاره ای که بتونید روی لباس تون بپوشید چون سیدنی آب و هوای متغییری داره و آدم همیشه باید یه لباسی همراه داشته باشه . 

     ۳- اصولا لباس اینجا گرون است اما این حرف بیشتر برای لباس های رسمی مصداق دارد مثل کت و شلوار یا کت و دامن و یا لباس شب، توصیه من اینه که حتما به اندازه مصرف چند ماه اول لباس همراه داشته باشید، ولی نه اینکه خودتون را از لذت خرید در حراجی ها محروم کنید. 

     ۴- از بین وسایل آشپزخونه به نظرم یک سرویس جم و جور تفلون همراه داشته باشید خیلی اقتصادی است. 

     ۵- به همراه داشتن یه سشوار مسافرتی خوبه ولی به خانمها توصیه می کنم همه لوازم آرایش مورد نیاز را با خودشون بیارند چون حتی مارک های معروف هم قیمتشون اینجا گرون تر از ایران است، احتمالا به جهت بعد مسافت، هزینه حمل بار بیشتری برای کالاهای وارداتی پرداخت می شود ! 

     ۶- در مورد خوراکیها یه کم موضوع پیچیده است، گمرگ فرودگاه سیدنی یه جورایی سلیقه ای با این موضوع برخورد می کنه مثلا از بین آجیل های ما فقط بادامها را دونه دونه جدا کرد و ریخت دور و برامون توضیح داد چون بادام خام است! ما که نفهمیدیم مگه گردو و پسته خام نیست؟ اما دوستان دیگه بادام هم آورده اند، اصولا به هر کس یه چیزهایی را اشکال می گیرند، اما یه چیز خیلی مهم است که همه مواد خوراکی حتما بسته بندی شده و برچسب تولید کننده داشته باشند .
باور کنید در فروشگاههای ایرانی اینجا همه جور خوردنی یافت می شود حالا ممکنه گرونتر باشه اما با در نظر گرفتن پول فریت و اضافه بار همون میشه، ولی به نظرم با خودتون ادویه و زعفران و چای بیاورید، آوردن سبزی خشک هم شاید خوب باشه اما بسته به مصرف بالاخره مجبور می شوید از فروشگاههای ایرانی خرید کنید . 

     ۷- داروهایی را که مصرف می کنید حتما همراه داشته باشید و یه مقدار هم داروهای معمولی مثل سرماخوردگی یا مسکن .  

     ۸- گوشی موبایل، وب کم، هدست با میکروفن و اگر پیدا کردید یه تبدیل دوشاخه برق به مدل استرالیایی برای ابتدای کار خیلی لازمه، اصولا گوشی موبایل اینجا گرونتره.  

     ۹- همراه داشتن یک ست ملحفه هم توجیه اقتصادی دارد.

   ۱۰- حتما مدارک مورد نظرتون را ترجمه شده همراه داشته باشید مخصوصاگواهینامه رانندگی .

   ۱۱- و در آخر هر چی را که از دلتنگی شما کم میکنه .  

 لطفا سایر دوستان چنانچه  مورد دیگری  به نظرشون می رسه در قسمت نظرات به لیست بالا اضافه نمایند.
علی: در مورد وسایل آشپزخانه بهتر است ابزار Brand قابل آوردن مثل آبمیوه گیری، تستر و ضمنا ست قاشق و چنگال و میوه خوری همراه باشد.   

منیژه: تجربه من این است که همراه داشتن جاروبرقی ، اتو و کتری هم در ابتدای اقامت بسیار مفید است. (اینجا کتری غیر برقی جنس خوب خیلی کم پیدا می شود ) . 

فرزاد: اگه اهل کتاب هستید و شبها باید کتاب بخونید،یادتون نره که چند جلد با خودتون بیارید. البته نه اونقدر که وزنش زیاد بشه بابتش اضافه بار بدید !

نذری در سیدنی

آدمها بعد از مدتی زندگی دور از وطن، اولین چیزی که از یادشون می ره تقویم ایرانی است البته حق هم دارند همه قرارهای کاری، برنامه مدرسه بچه ها، وقت دکتر ... خلاصه همه زندگی بر پایه تاریخ و زمان است و خب مجبورند زندگی شون را با تقویم میلادی پیش ببرند و کم کم رخداد های علامت خورده در تقویم شمسی از هر نوعی که باشه چه تاریخی، چه مذهبی فراموش میشه.  
چند روز پیش عاشورا بود، وقتی برای خرید به یکی از مغازه های افغانی رفته بودیم تلویزیونی که همیشه شوهای ایرانی پخش می کرد اونروز نوحه سرایی امام حسین (ع) را نشون می داد، این تنها نشانه ای از محرم در سیدنی بود که من دیدم، با خودم فکر کردم شاید مسجد Auburn مراسمی برای این روز داشته باشه،برام جالب بود بدونم در سیدنی خبری از عاشورا هست یا نه؟ اما با به یاد آوردن این موضوع که  آنها سنی هستند و بعید به نظر می رسه که برنامه ای داشته باشند، از خیر Auburn رفتن گذشتم. 
اما وقتی یکی از دوستان که آنها  هم اولین محرم خود را در سیدنی می گذرونند گفت که قراره نذری بپزه، حس خیلی خوبی داشتم، راستی چه جالب آدم بیست هزار کیلومتر اینورتر از همه اون شور و حال ها نذری بخوره! خلاصه که ما امسال در این سر دنیا هم نذری خوردیم، اونهم از نوع قورمه سبزی که درست کردنش اینجا خیلی سخته، چون شما نمی تونید به راحتی سبزی پیدا کنید، یه چیزهایی به اسم سبزی اینجا فروخته می شه ولی عطر و طعم و تنوع سبزی های خودمون را ندارند، ولی این یکی عالی بود .
تهران دیگه مدل نذری دادن یه جورایی صنعتی شده همه دوستان و آشنایان نذرهاشون را می گذارند روی هم  و توی خونه یکی شون که از همه بزرگ تره، بساط دیگ و دیگچه را علم می کنند و یک آشپز ماهر هم می گند بیاد و خلاصه در نهایت صاحبان نذری دیگ را همی می زنند و حاجتی  می خواهند، اما دوست ما با کمترین امکانات، توی آپارتمان، بدون دیگ و دیگچه روی اجاق معمولی با چندین بار غذا درست کردن نذرش را ادا کرد ، نذرشون قبول .  

 

پی نوشت : گویا مراسمی در سیدنی برگزار شده است که فیلم های آن را در  youtube می تونید ببینید. 

 

  

سال 2009

سیدنی اولین شهر جهان است که سال نو میلادی را جشن می گیرد و به همین جهت دراین شب پذیرای تعداد بیشماری توریست از سراسر دنیا است، آنهایی که مشتاقانه در انتظار سال نو هستند، ما هم برای همراه بودن با این جماعت مشتاق، سختی را بر جان خریدیم و با دوستان عزیز در یکی از محل های  تعین شده 12 ساعت به انتظار سال نو میلادی نشستیم . همانگونه که انتظار می رفت همه چیز مرتب و منظم و دقیق پیش بینی شده و نهایت دقت برای حفظ امنیت لحاظ گشته بود، از قسمت قسمت کردن همه نواحی اطراف Harbour Bridge، که داری چشم انداز خوبی بودند بگیرید تا گشتن تک تک کیف ها برای همراه نداشتن مشروبات الکلی.  

بالاخره با شمارش معکوس سال نو گشت  و ما شاهد یکی از بزرگترین آتش بازی های جهان بودیم، زیبایی این رویداد را با عکس و فیلم نمی توان نشان داد، اما شاید دیدن چند تصویر خالی از لطف نباشد .  

کریسمس مبارکمون !

این چند روزه شهر تعطیله، از چهارشنبه همه به استقبال کریسمس رفتند به مناسبت تولد حضرت مسیح بعضی ها شب کریسمس را دور هم جمع می شوند و بعضی خانواده ها نهار را در کنار هم هستند و هدیه های زیر درخت کاج و کادوهایی را که بابانوئل شب قبل در جوراب های آویزان شده گذاشته است، را باز می کنند .
به همین جهت شهر خلوت که چه عرض کنم خالی از سکنه به نظر می آید .
من همیشه فکر می کردم مردم برای استقبال از کریسمس، درخت کاج تزیین می کنند ولی جالبه که اینها بیرون خانه های خود را نیز با ریسمانهای رنگارنگ چراغانی می کنند و هر کی به سلیقه خودش ازعروسک های بابا نوئل در حیاط خونش استفاده می کنه بابانوئل از پشت بام آویزان است یا روی نرده های ایوان نشسته یا روی دیوار داره راه می ره و این تزئینات در شب بسیار دیدنی هستند.
فردا ی روز کریسمس را Boxing Day می نامند در این روز فروشگاهها قیمت را 30 تا 40 درصد پایین می آورند و سیل مردم است که به سمت آنها سراریز می شوند، آنچنان که در اخبار دیدم در بعضی از شعب Myer و David Jones مردم از ساعتها قبل پشت در ایستاده بودند، البته ما هم برای دیدن و کسب تجربه، حوالی ظهر به یکی از مراکز بزرگ تجاری سیدنی رفتیم  ولی از نظر من داستان بیشتر جنبه جلب مشتری داشت تا حراج واقعی !
اینها دیده های من در این چند روزه بود اما شنیده ها حاکی از آن است که بزرگترین جشن قراره شب سال نو برگزار بشه، گویا آتش بازی بزرگ و با شکوهی  در Opera House و Harbour Bridge خواهیم داشت و اینگونه روایت شده است که چنانچه بخواهید جایی برای استقرار در آن حوالی بیابید باید ساعتها زودتر آنجا باشید و انتظار طولانی را تا ساعت 12 شب متحمل شوید، بهر حال همه معتقدند که ارزش یک بار دیدن را دارد .
از همه اینها که بگذریم تبریک گفتن کریسمس توسط جماعت ایرانی به همدیگر، تعجب من را برانگیخت من نفهمیدم از کی ایرانی ها تولد مسیح را به هم تبریک می گویند، یعنی حضرت مسیح برای ایرانی های مقیم خارج از کشور عزیزتر است؟ 

از اون عجیب تر مهمونی دادن ایرانی ها به مناسبت کریسمس و جمع شدن همه آشنایان دور و نزدیک کنار همدیگر است، درسته که ما ایرانی ها از هر فرصتی برای دور هم جمع شدن و خوش گذرونی بهره می بریم ولی وقتی یکی برگرده به شما بگه "مهمونی کریسمس"، خونه فلانی دعوتیم، آدم یه کم جا می خوره !
روز کریسمس از دست صدای جشن و مهمونی همسایه ها، یه سری رفتیم بیرون و جالب بود که همه افرادی را که دیدیم، مهاجرانی با تقویم غیر میلادی بودند و تعطیلاتشون را در دامن طبیعت می گذروندند! 

رستورانهای ایرانی هم از روزها قبل برای جشن و سرور شب کریسمس و سال نو، تبلیغات وسیعی داشته اند، اما دلم می خواد بدونم چرا  اونها شب یلدا را  بهانه ای برای کسب درآمد بیشتر خود قرار نداده بودند؟