استرالیایی واقعی

 توضیح :  نمی دونم چرا وقتی این مطلب را ویرایش کردم به عنوان مطلب جدید منتشر شد اول با خودم فکر کردم حذفش کنم تا نظم و ترتیب ثبت مطالب را حفظ کنم اما دیدم این استرالیایی های واقعی به اندازه کافی نادیده گرفته شده اند من دیگه نادیده نگیرمشون .

 

هفته پیش یکی از معلم ها خبر برگزاری مراسمی در روز National Language را داد و از همه خواست تا یکی از داستان های معروف کودکان را به زبان مادری بخونند و یادداشتهایی را هم  برای نمایش در مراسم این روز تهییه کنند، پس این موضوع بحث کلاسها در طول هفته شد . 

در یکی از کلاسها از همه خواستند که نظرشون را در مورد اینکه به چه کسی استرالیایی گفته می شود بیان کنند خب هر کسی نظری داشت یکی معتقد بود هر کی در استرالیا زندگی می کنه! دیگری می گفت هر شخصی که ملیت استرالیایی داره و خب من هم گفتم هر کسی اینجا به دنیا آمده !! که البته با اعتراض همه دوستان مواجهه شد، یکی خیلی جدی رو کرد به من و گفت "تو خودت هم استرالیایی هستی! چه برسه به بقیه !! "

در کلاس دیگر بحث به سمت نژاد پرستی کشیده شد و خب باز هم هر کسی از دید خود داد سخن می راند. معلم اون روز که خود آمریکایی است، پس در استرالیا مهاجر محسوب می شود، معتقد بود که نژاد پرستی در سیدنی دیده می شود و مخصوصا در مورد بچه هایی که در حال تحصیل هستند، او از تجربه خود در مورد فرزندانش برای ما تعریف کرد و می گفت که پسر کوچکش هر روز صبح از او می خواهد که به مدرسه نرود چون بچه های دیگه اذیتش می کنند!شاید تعجب کنید، اما خب لهجه آمریکایی خیلی با استرالیایی فرق داره  !   

همچنین می گفت که بچه ها در مدارس توی گنگ های ملیتی قرار دارند : عرب ها ،چینی ها ، سیاه ها ... و همه برای داشتن قدرت بیشتر با هم در رقابتند و خب اگه کسی عضو یکی از آنها نباشه مورد آزار قرار می گیره و این موضوع نگران کننده ای است !  

به نظر من وقتی که فردی مهاجرت می کنه ناخودآگاه خودش را با بومی های آن کشور برابر نمی دونه و خب اگه موردی هم پیش بیاد که بتونه ندید بگیره این کار را می کنه، ولی در مورد بچه های آنها که اینجا به دنیا آمدند و  بزرگ شدند، دیگه قضییه فرق می کنه، آنها خودشون را استرالیایی می دونند و نسبت به کوچک ترین عملی واکنش شدید نشون می دهند!  

اینجا خانواده های چینی ای هستند که 3 تا 4 نسل در استرالیا زندگی کرده اند و حالا تصورش را بکنید یکی بهشون می رسه و می پرسه where are you from  ؟!!!! 

بهر حال معلم کلی برای چشم بادامی ها دل سوزاند که شما هیچ وقت از این نژاد پرستی رهایی ندارید و با خوشحالی به من گفت  " ممکنه تا حرف نزنی کسی متوجه نشود تو استرالیایی نیستی!!  " و من بهش نگفتم که این موضوع برای من اهمیتی نداره !

در کلاس بعدی حرف به استرالیایی های واقعی رسید، زمانی که کاپتان کوک به این جزیره آمد مردمانی در آن زندگی می کردند که این جزیره را خانه خود  می دونستند  !!

زمانی که انگلیسی ها پرچم خود را بر زمین کوبیدند قتل عام آنها هم شروع شد، خودشون معترفند که در بعضی از مناطق تا 100% آنها را کشته اند !!  و بعد هم به بهانه اینکه آنها شایستگی بزرگ کردن بچه هاشون را ندارند، فرزندانشون را  از آنها گرفته اند و به خانواده های سفید پوست داده اند و آنها را Aboriginal نامیدند .

بعد از گذشت سالها وقتی همون بچه ها بزرگ شدند اعتراض هاشون را به ساکنین جدید جزیره آغاز کردند که هنوز هم ادامه دارد ...   

آنها گاهی در مرکز شهر دیده می شوند که در حال نواختن موسیقی سنتی خودشون هستند .  

بهر حال مراسم National Language Day هم برگزار شد و استرالیایی ها با زبانهای مادری متفاوت در آن شرکت کردند، اما خبری از استرالیایی های واقعی نبود !  

نظرات 5 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام
ممنون . استفاده کردم.

دونده سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:17 ق.ظ http://davandehgan.blogfa.com/

سلام مریم گلی
بحث جالبی بود.فکر کنم با این وضعی که پیش میره تا چند وقته دیگه اسم شهرهای استرالیا را عوض کنند .هرشهر به اسم یک کشور.مثلا ما یه ایران در استرالیا داریم با تمام ایرانیهای مهاجر.یه چین در استرالیا داریم با تمام چینیهای استرالیا.
فکر کنم اگر اینطوری هم بشه ما ایرانیهای همیشه معترض دوباره میخوایم از شهر ایران در استرالیا به شهر چین در استرالیا مهاجرت کنیم.
چه شوووووود!!!!!!!
مرسی که از خبرای اونطرف برامون مینویسی عزیزم.

داود سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام. مرسی مریم خانم عزیز.
من هم استفاده کردم.
بیشتر بنویس

موفق باشید.

آریا شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام و سپاس
من و همسرم فبریه ملبورن خواهیم بود.با همین ویزای اسکیل میگرنت(هر کاری کردم انگلیسی نتونستم بنویسم)
اینکه وقت میذاری و سعی میکنی دیگران را در جریان اتفاقی به نام مهاجرت میگذاری٬ نشان دهنده کمال محبت ور وحیه انساندوستی شماست که جای قدردانی دارد. اون هم از نوع کاملا واقع گرایانه ای که شما ارائه میدهی.
علاوه بر واقعگرایی ٬ نوعی دلتنگی از نوشته های شما حس کردم . مرزها خطهایی هستند که انسانها خودشون به وجود آوردن. خیلی هم جدی نیستند.
اگر اجازه می دهید یک ایراد فنی از بلاگ شما بگیرم. این متن زیبای شاملو و شجریان ٬ هر بار که صفحه باز میشود ٬ اتوماتیک راه می افتد٬ که اگر گوش دادن آن در کنترل یوزر باشد بهتر است. اگر کسی بخواهد همه صفحات شما را بخواند کمی مزاحم به نظر می رسد.
امیدوارم هر جا باشی موفق و پیروز باشی. استرالیا هم آخر دنیا نیست٬ هر وقت دیدی سخت میگذره ٬ ما که راهشو بلدیم.فولاد آبدیده هم که شدیم٬ دنیا هم که به این بزرگی.
ما که داریم با این دید میایم اونجا.
آها راستی این کلاس زبانی که میروید همون کلاسیه به صورت مجانی برای مهاجرها برگزار میکنه ؟ یا هزینه میدهید؟

سلام
امیدوارم شما هم بزودی در جریان این اتفاق، تجربیات تازه ای کسب کنید .
نهایت سعی خود را کردم که بدور از احساسات راجع به همه آنچه از محیط دریافت می کنم بنویسم ولی خب انگار خیلی هم موفق نبودم !
در مورد موزیک هم حق با شماست تصور من این بود که با یک بار متوقف کردن آن دیگه تکرار نمیشه !قشنگ ترین هم در این حالت خوشایند نیست.
شما در بدو ورود می تونید به کلاسهای skillmax بروید که در موسسه AMES - Adult Multicultural Education Services برگزار می شود برای مهاجرانی که ویزای skilled independent دارند که رایگان می باشد .
چنانچه همسر شما امتحان IELT نداده باشه یعنی شما 2000 دلار و اندی بیشتر پول داده باشید ایشون هم می تونند 512 ساعت کلاس آموزشی زبان در TAFE بگذرونند .

امین سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ق.ظ http://sinehsorkh.wordpress.com

اااا
یعنی اینا طرف پاش برسه استرالیا استرالیایی میدوننش؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد