دو حکایت

 حکایت اول:

در کامنت های پست قبلی دوستی بنده را مورد عنایت قرار داده و بعد از نثار چند بد و بیراه، متهمم نموده به داشتن ارتباط با ج.ا و اینکه بنده از دولت پول گرفتم اومدم این سر دنیا وبلاگ بنویسم تا ذهن جوانان داخل کشور را با اطلاعات غلط مشوش کنم!! 

اولش کلی خندیدم فکر کردم آخه این آدم چقدر باید ساده اندیش باشه که چنین تحلیلی به ذهنش برسه ولی وقتی این ماجرا را برای یکی از دوستان تعریف کردم او هم تجربه ای مشابه، البته در زمینه دیگر داشت دیگه به نظرم موضوع خنده دار نیومد و باعث شد جدی بهش فکر کنم.

واقعا ما مردم ایران زمین در طی این چند صد سال چه بلایی به سرمون آمده، چرا همه چی را دسیسه و فریب و نیرنگ می بینیم چرا اینقدر به دستهای پشت پرده اعتقاد داریم این زندگی پیچیده که ناشی از تفکر پیچیده است برای ما چه به ارمغان آورده که اون را با ساده اندیشی و ساده زیستی عوض نمی کنیم . 

نه در حوصله شماست و نه من جامعه شناس که بخوام راجع به این مسئله بنویسم ولی واقعا ما ملتی هستیم که جای دلسوزی و ترحم داریم با اینهمه پشتوانه تاریخی و فرهنگی که فقط بلدیم به این سردنیایی ها فخرش بفروشیم نمی تونیم زندگی ای بی دغدغه برای خودمون بسازیم .

  حکایت دوم:

در آستانه شروع ماه رمضان، معلم از چند خانم محجبه سومالیایی حاضر در کلاس خواست تا اطلاعاتی در این باره به سایر دوستان بدهند. (گویا ایشون من را دارای صلاحیت لازم برای اظهار نظر نمی دانستند!)

پس از داد سخن راندن دوستان در باب مزایای روزه و تشویق دیگران برای تجربه آن، حرف به سایر مباحث اسلامی کشیده شد و این دوستان چنان از اسلام تعریف و تمجید می کردند که طرز گفتارشان به توهین به شعور مخاطب بیشتر شبیه بود تا موعظه دینی، من دیگه کم کم داشت ترس برم می داشت که اینا حتما با القاعده ای، چیزی، ارتباطی دارند وای به حال تصور اونهای دیگه ! 

ولی خب چون بقیه می دونستند من هم مسلمانم باید یه عکس العملی نشون می دادم و گرنه من هم در کنار آنها قرار می گرفتم. 

به همین جهت وقتی یکی پرسید چرا مسلمانها از سگ خوششون نمی آید و آنها جواب می دادند که شما نمی دانید (نمی فهمید!) چقدر بذاق این حیوان آلوده است و چه چه !... من هم که در تمام این مدت ساکت مانده بودم گفتم خب پس چرا این دوستان تا کنون مشکلی نداشته اند؟ بقیه که انگار ناجی پیدا کرده بودند با حرکات سر و چشم حرف من را تصدیق کردند.

خلاصه جنگ داخلی مسلمونها شروع شد و بعد از چندی این خانمها که جوابی به سوالات من نداشتند به من گفتند اینگونه نیست و اطلاعات تو از اسلام درست نمی باشد.(مثلا اینکه اسلام دینی وراثتی نمی باشد و در 18 سالگی افراد تصمیم می گیرند مسلمان باشند یا نه ؟)

دلم برای اونهمه کتاب دینی و معارف و اخلاق اسلامی و عربی که طی سالها تحصیل خونده بودم سوخت آخه خیر سرمان مملکت ما تنها ج.ا در دنیا است و ادعای اسلامی بودن حکومتمان گوش فلک را  کر کرده بعد اینا ... !!  

کنار هم قرار دادن این دو حکایت دل آدم را به درد می آورد از طرفی پول بگیری که ذهن مردم کشورت را خراب کنی از طرفی مجبور باشی جلوی این اوزی ها آبرو داری کنی !!

نظرات 25 + ارسال نظر
علیرضا و نسیم یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:14 ب.ظ

با حرفهای شما موافقیم ولی چاره ای هم نیست.یه سوال هم داربم و اون اینکه هوای ملبورن جقدر شرجی هستش در مقایسه با شهرهای دیگه؟مرسی.

به نظر من هوای ملبورن نسبت به سیدنی (چون من فقط اونجا بودم) هم زمستان سردتر و طولانی تری داره و هم تابستان گرمتر.
در زمستون هم به علت سرمای بیشتر خوب رطوبت احساس می شه اما نه به اون شدتی که اذیت کننده باشه .
ولی همه معتقدند بهترین آب و هوا را در استرالیا سیدنی داره .

امام یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:28 ب.ظ

با سلام
همیشه دوست داشتم به ایرانی بودم خود افتخار کنم ولی الان که اولین قدمهای مهاجرت را دارم بر می دارم و جسته گریخته اخبار اون طرف آبها را می خونم دارم می فهمم که چرا وقتی ایرانی ها می رند اون طرف، هم ایرانی بودن خودشون را پنهان می کنند و هم منکر مسلمان بودشون می شوند.
با تشکر از شما

علی دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:07 ق.ظ

سلام. خوب می نویسید بانو خوب!
اولا از حکایت دوم معلوم شد که نادانی که در حکایت اول گفتید تنها بیراهی که گفته پول گرفتن از ج.ا بوده و الا بقیش درسته. نشون به این نشون که بسیاری از مسافران حساسیتی ندارند به اینکه بقیه در مورد مسلمونا چی فکر می کنن و شما داشتید و البته این خوبه.
ثانیا شانس یاد گرفتن زبان در استرالیا نسبت به ایران چقدر بیشتره؟ البته منظورم کلاس زبان اونجا نیست ...فضا
شاید بعدا خواهش کردم با ایمیل در تماس باشیم فعلا زحمتتون نمیدم.
به باشید

سلام
همیشه در فضا بودن به یادگیری کمک بیشتری می کند اما همه چی به خواستن فرد بر می گردد

پایا دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:06 ب.ظ

یه عمریه داریم با "دشمن" میجنگیم. مگه نمیدونی کار، کار "انگلیس خبیثه"؟! در مورد حکایت دوم، وقتی پام رسید اونجا مینویسم. ولی خوب آبروداری کردی، منظورم آبروی خودت و ایرونیاست.

علی چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:23 ق.ظ

سلام..

کسی هست که اطلاعاتی درباره نحوه مهاجرت به نیوزیلند داشته باشه ....

البته دنبال اطلاعاتی درباره نحوه زندگی و بازار کار نیوزیلند هم هستم اگه کسی چیزی می دونه لطفاً به من هم بگه....

ممنون

مجید-ستاره های استرالیا چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ب.ظ http://australiastars.blogfa.com

من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد

Mr. Jahanshenas یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:24 ب.ظ http://our-world.blogfa.com

درود بر شما دوست بزرگوار ، من به روزم ، در صورت تمایل می تونید از وبلاگ من بازدید بفرمایید ... سپاس از شما ... پاینده باشید ...

داود چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:35 ق.ظ

مریم خانم لطفاً از اوضاع ملبورن بنویس. از هوای زمستونی ملبورن هم بنویس. من شنیدم زمستوناش طاقت فرساست. درسته؟ از نظر خودت ملبورن و سیدنی چه مزایا و معایبی نسبت بهم دارند. خواهش میکنم یه وقتی بزار برای این موضوع/

آتریسا پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.theshinysun.blogfa.com

عجب!!!
این حکایت دوم آدم رو تو دوراهی قرار میده، یه جوری خودمون هم نمیدونیم کی مسلمون شدیم و چه جوری، یه جورایی هم اسلام اونا با ما خیلی فرق داره ...
از ملبورن بیشتر بنویس لطفا

بهمن جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام. مطالبتون رو خوندم
من مسلمان نیستم به خاطر همین زیاد از بعضی نوشته هاتوم سردرنیاوردم!
همیشه شاد و پیروز باشید

امیر علی شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام
به مطلب جالبی اشاره کردید.واقعا تا مردمی زجر استفاده ابزاری از اسلام در کشورشان حس نکنند دید مثل من وشما نسبت به اسلام نخواهند داشت.

Mr. Jahanshenas چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:40 ب.ظ http://our-world.blogfa.com

درود بر شما دوست گرامی ، من به روزم ، خوشحال میشم تشریف بیارید .... پاینده باشید ...

محیا دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 ق.ظ http://www.zendegichera.blogfa.com/

سلام مریم جون
چرا دیگه نمی نویسی؟؟؟؟
ما منتظریم

سیما جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام مریم خانوم!
من تمام آرشیو وبلاگتون رو خوندم !
خیلی خوب همه چیز رو تشریح کردین!
من همیشه حس خوبی به استرالیا دارم!
شاید هم به خاطر اینه که سختی هاشو نمیبینمُدر تمام پست های شما این سختی ها رو تا حدودی درک کردم!
ممنونم! و موفق باشید! و خوشبخت!
اگه لطف کنید از ملبورن هم عکس بذارید ممنون میشم!
از مناظر و طبیعت! خیابوناش! و....
من دوست داشتم بیام اونجا واسه ادامه تحصیل اما میدونم هزینه خیلی بالاست!

***
راستی یه چیز جالب هم بگم شاید خوشتون بیاد!
شادمهر عقیلی فکر کنم توی نوآمبر ملبورن باشه!
اگه تونستید و دوست داشتین برید! خوش بگذره!

Mr. Jahanshenas جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:04 ق.ظ http://our-world.blogfa.com

درود بر شما دوست عزیز ، به روزم ، خوشحال میشم اگر تشریف بیاورید .... با سپاس از شما .... پاینده باشید ...

رضا جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ http://toutopia.blogfa.com

یعنی اینا انقدر قدرت ندارن یکی از خودشونو توی ج.ا مشغول به این کارا کنن که بخوان به شما پول بدن؟؟؟!!!! از اون حرفا بودا

اشکان شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ق.ظ http://ashkanmt.blogspot.com

یه نکته متاسفانه ۴ تا ج.ا در دنیا هست:
ج.ا ایران
ج.ا پاکستان
ج.فدرال.ا کومور
ج.ا افغانستان

Mr. Jahanshenas جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:45 ب.ظ http://our-world.blogfa.com

درود بر شما ، به روزم ، خوشحال میشم تشریف بیارید سر بزنید ، سپاسگذارم ....سبز باشید ....

ضمناً اشکان جان ، شما یک کشور رو از قلم انداختین ، جمهوری اسلامی موریتانی .

پرهون چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:01 ب.ظ

خوشم اومد مراقب خودتون باشین دلمون براتون تنگ شده. به خدا هم سلام برسون.

مرسی پرهون جان ما هم همینطور خیلی مشتاق دیدار همه هستیم

رومینا پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.romina287.blogspot.com

سلام مریم جون !‌
من تو این چند وقت خیلی تو اینترنت قربونش برم پر سرعت ایران گشتم تا یه وبلاگ عالی در مورد استرالیا پیدا کردم ! اونم وب شما بود !‌
راستش دارم ار طریق قانون جذب خودمو به استرالیا می سونم ! راستی خیلی مطالب زیبایی نوشتید . عالیه !
برای من دعا کنید که کارام جور شه تا به جمع ایرانیان اونجا بپیوندم !
ما همه تو ایران گروگان گرفته شدیم ! دلم می خواست دوتا بال داشتم تا میومدم استرالیا !

میلاد شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:00 ب.ظ http://flickr.com/miloolooloo

وبلاگ خیلی خوبی داری جدآ
اما یه سوال دارم
میدونی هزینه زندگی تو کویین لندز چقدره؟ یا حداقل نسبت به ملبورن یا سیدنی بگب چقد متفاوت ه؟
مرسی مریم جان

ممنونم ، راستش من اطلاع دقیقی ندارم اما شنیده ها حاکی از ان است که سیدنی و ملبورن گرونتر از سایر شهر ها هستند

مهناز یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ق.ظ

http://jakil.blogfa.com/
اینم جالبه ها !!!!!!!!!!!

سیمین جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ق.ظ

سلام کسانی که ازکمک سنتر لیینک برای یچه استفاده میکنند یک کارت درمانی هم هم سنتر لینک میدهد برای تخفیف برای گرفتن دارو اسمش هم اینه:
Health care card حتما این کارت رو بگیرید برای منخصص رفتن هم تخفیف داره
پس دو تا کارت درمانی باید یگیرید هم مدیکر کارت هم Health care card

Mr. Jahanshenas سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:22 ب.ظ http://our-world.blogfa.com

درود بر شما دوست گرامی ، من به روز شدم .... خوشحال میشم تشریف بیارید ... منتظر حضور گرمتون هستم .... سبز باشید ....

shiva پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ق.ظ

salam maryam jan khobi?ghadam noresideh mobarak
omidvaram zir sayaton be salamati bozorgesh konid

سلام شیوا جان خیلی ممنون از لطفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد