اولین بار وقتی ویزامون آمد و من می خواستم اطلاعاتی راجع به استرالیا و مایحتاج سفر به این سر دنیا بدست بیاورم، طبق عادت رفتم سراغ گوگل عزیز، نتیجه این جستجو دیدن ده ها وبلاگ از دوستان تازه مهاجرت کرده بود که تجربیات خودشون را در اختیار دوستان در انتظار مهاجرت قرار داده بودند و این شروع وبلاگ خوانی من بود، چندی بعد دیدم بهتر است من هم رسالتم را انجام بدم، دیگران نوشتند من استفاده کردم حالا نوبت منه که بنویسم تا مهاجران آینده، بخوانند. شاید بیشتر ما در دورانی از زندگی مون، دفترچه خاطرات قفل داری داشتیم که همه وقایع ریز و درشت روزانه را در آن ثبت می کردیم و از این کار لذت می بردیم، خب این روزها نسخه وبلاگی آن هم زیاده، با این تفاوت که این بار قفلی به آن نخورده و خواندن برای همه مجاز است، جالبه که گاهی این وبلاگ ها توسط مادران برای فرزندانشون نوشته می شه شاید که در آینده براشون جالب باشه یا توسط پزشکی که خاطرات روزانه بیماران خود را می نگارد. آنها از غم و غصه هاشون، از ناراحتی هاشون، از دلتنگی هاشون می نویسند تا آروم شوند و گاهی اصلا براشون مهم نیست که این نوشته ها مخاطب داشته باشند یا نه،گاهی دوستانی پیدا می کنند که برای همدردی، با هم به گفتگو می نشینند و این از غم و غصه آنها می کاهد در واقع چه خواننده چه نویسنده می فهمند که آدمهای دیگری هم در فاصله ای نه چندان دور، دست به گریبان مشکلات سخت تری هستند و این به آنها آرامش می ده. گاهی نویسنده می نویسه چون این را وظیفه خودش می دونه که برای آگاهی بشر یه کاری بکنه، اما یه فرقی بین وبلاگ و کتاب و رساله و مقاله هست چرا می آید توی وبلاگ می نویسه این چند دلیل داره شاید از تابو ها حرف می زنه یا شاید حرفهایی می زنه که جاهای دیگه این اجازه بهش داده نمی شه، شاید هم اصلا وبلاگ را آگاهانه انتخاب کرده و دلش مخاطب محدودتری می خواد بهر حال وبلاگ هم ابزاری است برای بیان عقاید و تفکرات یک فرد.
حتما با خودتون می گید که این مطلب چه ربطی به استرالیا و مهاجرت و اینها داشت؟ البته نباید توقع داشته باشید که همه اطلاعات را از یک وبلاگ بدست آورید چون آدمها در موقعیتهای متفاوتی هستند و هر کس در یک زمینه ای اطلاعات بیشتری داره، یکی دانشجوست، یکی سر کاره، یکی توی خونه است، یکی خانم، یکی آقا، یکی نیمه خالی لیوان را می بینه، یکی زیادی همه چی را مثبت می بینه، یکی عاشق خارجه است، یکی عشق ایرانه ... و همه این آدمها داستان مهاجرت خودشون را دارند این شمایید که باید این اطلاعات را غربال کنید ضمنا بعضی مسائل واقعا توضیح دادنی نیست باید شخصا تجربه کنید با نوشتن چند خط یا گذاشتن چند عکس شما لمسی از موضوع نخواهید داشت و همین هاست که مهاجرت را سخت یا هیجان انگیز می کنه. |
من با رسالتی که انتخاب کردی خیلی موافقم. و شخصا از وبلاگ دوستانی که تجربه خودشون رو با دیگران تقسیم کردن خیلی استفاده کردم.
من خودم کلا اهل نوشتن خاطرات و احساساتم توی اون دفترایی که میگی بودم ولی به یه سبک خاص برای خودم که نیازی به قفل نداشت. یه جوری زندگینامه بود. کلا هم از نوشتن خوشم میاد ولی وبلاگ نویس شدنم بیشتر با هدف ارتباط بیشتر با اون دسته از دوستاییه که مهاجرت کردن حالا به هرجای این دنیا و خوندن احساساتشون و استفاده از تجربه هاشون. و بعد هم شریک کردن دوستان تازه دیگه در تجاربی که به امید خدا خودم در این زمینه خواهم داشت.
امیدوارم همیشه موفق باشی و وبلاگ بشه الگوی یه مهاجر موفق.
سلام
موافقم. تجربه مهاجرت مثل همه تجارب بزرگ زندگی ( مثل ازدواج یا پدر یا مادر شدن یا مرگ ) یکتاست.
در مورد دسته بندی وبلاگ نویسها، لااقل بین فارسی نویسها یک دسته دیگر هم هست که خودشان نمی دانند چی و برای چی می نویسند و احتمالا افرادی مثل من هم پیدا می شوند که نمی دانند برای چی می خونند این وبلاگها را.
موفق باشید
وبلاگ شما همیشه چهره واضحی از مهاجرت و خصوصا شهر سیدنی ارائه میده.متشکریم
مرسی مریم جون به خاطر مطالب مفیدی که اینجا مینوسی. راستش من یک سوال ازت داشتم. می خواستم بدونم آیا با ویزای اقامت دایم میشه از زمان ورود به استرالیا از وام یا بورس تحصیلی استفاده کرد یا باید مدتی اونجا اقامت کرد تا بشه از این امکانات استفاده کرد؟ و دیگه اینکه در این مورد آیا بین مقاطع تحصیلی مختلف مثل فوق لیسانس و دکتری تفاوتی وجود داره یا نه؟ ممنون میشم اگه بتونی در این زمینه اطلاعاتی بهم بدی.
در بدو ورود با ویزاس اقامت دادم نمی تونید از وام استفاده کنید چون وام متعلق به شهروندان است اما بورسیه گرفتن مشکلی نداره از ایران هم می تونید برای بورسیه اقدام کنید
این اطلاعات برای فوق لیسانس است در مورد مقطع دکتری اطلاعاتی ندارم
سلام
یک دسنه بندی دیگر هم وجود دارد، گروهی که دستی بر قلم دارند و زیبا و خواندنی می نویسند، موضوعات مختلف را پیدا می کنند در ظاهر موضوعات ربطی بهم ندارد ولی در تمامشان نکته های زیبایی نهفته است.
به نظر من مهاجرت را هر کدام از ما در زندگی بارها و بارها تجربه کردیم ولی این یکی در scale بزرگتری انجام میشه و مجموعه ای از هجرتهای قبلی است.
موفق و شاد باشید.
مریم نازنینم
مطالبت همیشه جذاب و مفیده....رسالتت رو خوب انجام میدی...راستی من یه سوالی داشتم....می خوام بدونم وضعیت کاریتون اونجا چه جوریه...یعنی اینکه چقدر طول کشید تا کار پیدا کنید؟
مرسی عزیزم که به همه سوالهام پاسخ میدی...
الان بحث رکود اقتصادی جهانی و ورود اون به طور چشمگیر در استرالیا برای کسایی که هنوز ایران هستند خیلی مطرحه، چرا یک پست رو به دیده ها و شنیده های خودتون در این مورد در داخل استرالیا نمی گذارید ظاهرا خیلی از کسایی که کار هم داشتند از کار بی کار شدند و این موج همه مشاغل رو به گونه هایی تحت تاثیر قرار داده.
وبلاگ خیلی خوبی هست
مرسی
فقط کاشکی کمی اطلاعات از خودتون هم می نوشتید مثلا چند سالتون هست و .. که کمی ذهنیت بیشتری ازتون داشتیم
سلام
منم مونده بودم چی بنوسم
و همینو تو گوگل سرچ کردم وبلاگ شما اومد . مطالب خوبی توش بود موفق باشید