چند روز پیش یکی از دوستان برام عکسهای مسافرتشون را به اصفهان فرستاد و من کلی دلم برای اصفهان و
صنعتی تنگ شد. قرار بود ما هم توی این مسافرت همراهشون باشیم ولی چون دو روز قبل از پروازمون بود منصرف شدیم .
یاد سلف و خورشت چمن ، یاد جاده ابریشم و تالارها ، یاد جنگل و کوه سید ممد ، یاد نقلیه و سوپر امین ، یاد مخابرات و بازارچه ،یاد امتحانات چهار ساعته جزوه باز...
یاد همه خوشی ها و سختی هاش به خیر
/embed>/embed>>/>/embed>>/>>/>>/>/embed>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/embed>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>
سلام
عکسهای قشنگی از دانشگاه گذاشتی با دیدن اینها من هم به اون دوران رفتم و کلی خاطرات زنده شد کاش یه بار دیگه میشد همگی با هم بریم اونجا
خوش باشید.
سلام من هم واقعا دلم برای اون روز ها تنگ شده !
سلام بر مریم خانم گل.همین امروز صبح وبلاگت رو در جستجوی بین وبلاگهای استرالیایی پیدا کردم.همش رو خوندم.اونموقع که شما رفتید(تیر ۸۷)ما تازه با گلدن گروپ قرارداد بستیم و شروع کردیم.ممنون که اینقدر واقع بینانه نوشتی.توی آرشیوتون چیزی از رشته شما یا آقای همسر نفهمیدم.میشه اگر ممکنه بگید.خوشحالم که با شما آشنا شدم و از امروز هم بی اجازه در پیوندای وبلاگم جا خوش کردید.
سلام
امیدوارم که کارتون به زودی درست بشه .
من نساجی خوندم و محمد صنایع ولی طبق معمول هر دو کار غیر مرتبط IT می کردیم .
ایران خوب است ولی عزیز جای رشد نداره
به شدت هم شلوغ شده
همه تو مدیگه می لولن/ هیچ چیز قشنگی سابق رو نداره
ولی خب وطنه دیگه
البته من از تهران می گم
اصفهون رو نمی دونم
سلام مریم جان
مطالبت خیلی جالبه و نگاه خوبی داری بدور از تعصب و واقعی. لذت بردم از خوندنت
شاد باشی
اینجا دانشگاست یا پارکه
خیلی باحاله
جالب بود. یادش بخیر
خیلی خیلی