دوستان جدید
 دیروز توی فروشگاه دیدیم همه چی رنگ و بوی کریسمس داره درخت های بزرگ تزئین شده شکلات های رنگارنگ با بسته بندی های بسیار زیبا، بابا نوئل همه جا دیده میشه روی ظرف ها ،روی لباس ها روی جعبه های کادو بابانوئل اینجا بابا نوئل اونجا بابا نوئل همه جا !!
محمد با تعجب گفت "از حالا رفتند پیشواز ! " من گفتم خب دو ماه مونده، توی تهران هم از بهمن همه در تدارک عید هستند. یاد ترافیک شدیدی که از بهمن توی تهران همه را دیوانه می کنه افتادم انگار قراره دنیا تموم بشه و اگه عجله نکنی جا می مونی اما اینجا از ترافیک خبری نیست همه چی هنوز مثل همیشه است تا بعد چه پیش آید ،ولی از شما چه پنهون هنوز عید نشده  دلم برای شب عید و گشت زدن توی میدون تجریش تنگ شده .   
بگذریم اومدم خبر بدم که ما دوست های جدید پیدا کردیم !
در ابتدای تعطیلات کلاس زبان، از آنجایی که محمد نمی تونه بیکار بمونه رفت دنبال پیدا کردن یه کلاس آموزشی تا به واسطه داشتن مدرکی از موسسات اینجا احتمال کار پیدا کردن را افزایش بده  و نتیجه اش کلاسی است که صبح ها می رود، این کلاس ها به نام Productivity place program توسط دولت به صورت رایگان برای افرادی که دنبال کار می گردند برگزار می شود و شما می تونید در رشته ای که مورد علاقه تون است یا مرتبط با سابقه کار شماست تحصیل کنید . 

از طرف دیگه برای ترجمه گواهینامه هامون به   AMES - Adult Multicultural Education Servicesمراجعه کرد و آنجا تازه متوجه شد که کلاسی برای مهاجرانی مثل ما که با ویزای مهاجرت متخصصین (skilled independent) دایر می شود هدف از این کلاس آموزش تکنیک های کاریابی در استرالیا است، گویا خودشون هم به این نتیجه رسید اند که کار پیدا کردن اینجا یه چیزهایی بیشتر از دانش و سابقه کار احتیاج داره .
نکته جالب تو این کلاس این است که اینبار تعداد ایرانی ها از همه بیشتر است !! تقریبا دوازده نفر ایرانی سر کلاس هستند و این در حالی است که همه عادت دارند که اکثریت با چینی ها باشد خب معلومه اینبار ما جلو افتادیم البته که این موضوع جای تاسف داره، محمد گاهی به شوخی میگه خب فرار مغزها همینه ! ولی واقعیت اینه که ما همه آدمهایی کاملا معمولی هستیم نه نابغه ایم نه ... تنها تفاوتمون با بقیه اینه که خواستیم که ایران نباشیم  و امکان اومدن را هم داشتیم . 

تعطیلات آخر هفته همه قرار گذاشتند تا همدیگر را ببینند شنبه در  darling harbour کنسرت موسیقی اسپانیایی برقرار بود که همه برای دیدنش  رفتیم . 
طبق معمول همه خودشون را معرفی کردند تقریبا همه هم سن و سال بودیم همه این آدمها در ایران دارای شغل و موقعیت اجتماعی خوبی بوده اند اما حالا اینجا دنبال ... ! خواستم بنویسم "بهترین ها"، اما واقعیت اینه که اینطور نیست همه از ترس آینده، به این سر دنیا پناه آوردند چون نمی دونند چی در انتطارشون هست بعضی ها داشتن پاسپورت یک کشور جهان اولی آرومشون می کنه بعضی ها به این هم راضی نیستند ... و البته  باید می بودید و حرفهای همه را می شنیدید شاید هم اینطور نباشه . 
بهر حال همه هنوز بیکارند و امیدوار ...