حجاب

خیلی وقت بود می خواستم راجع به این موضوع بنویسم ولی خب به نظرم زیادی عقیدتی ، سیاسی ، شخصی ، پیحیده یا ... می آمد ولی اینقدر دوستان استرالیایی به عناوین مختلف ازم سوال کردند که دیگه برای خودم هم مسئله شده ! 

قبلا هم نوشته بودم که اینجا تا متوجه می شوند که شما مسلمانید فکر می کنند، عرب هستید و خوب بعد از اینکه براشون توضیح دادید که عرب نیستید تازه سیل سوالات بیشتری به سمت شما سرازیر می شود :

اگه مسلمانید پس چرا حجاب ندارید؟ خانمها در ایران با برقه به خیابان می آیند؟ درست است که آقایون می تونند 4 همسر اختیار کنند؟ خوردن گوشت برای شما مجاز است؟ خوردن مشروبات الکلی چطور؟ یعنی توی مهمونی هاتون هم مشروب نمی خورید؟ پس چه کارمی کنید؟  شما 5 بار در روز به مسجد می روید؟ چطور وقت می کنید؟ عید بزرگ شما بعد از ماه روزه است؟ دو هفته تعطیلید نه؟ خانم مسلمان نمی تواند عاشق مرد غیر مسلمان شود؟ برای آقایون چطور؟ شما عربی می نویسید؟ نه؟ پس چطور قرآن می خونید؟ پس چرا از راست به چپ می نویسید ؟ حروف الفبای شما عربی است؟ یا مال عربها فارسی است ؟ ............... 

از خیلی از ایرانی های شنیده ام که اصلا مسلمان بودنشان را جایی عنوان نمی کنند چون احتمالا چند باری این اتفاق براشون افتاده و دیگه عاجز شده اند از بس که سعی کرده اند بدون بد گویی از ایران و ایرانی، یه چیزهایی را برای دیگران توضیح بدهند .
برای من هم در مورد اکثر سوالات مطرح شده همینطور بوده است، سعی کردم به نحوی درست تا آنجایی که ممکنه اطلاعاتی به مخاطبم بدهم، مثلا چند تا ویدئو روی youtube پیدا کردم راجع به ایران امروز و یه فیلمی راجع به گذشته ایران زمین که از ایلامی ها شروع شده بود تا صفویه ادامه داشت تا بالاخره موفق شدم به معلم فرانسوی بقبولانم که ما عرب نیستیم و جشن بزرگ ما "نوروز" نامیده می شود و یه جوری غیر مستقیم بهش فهموندم که به واسطه جنگ هایی که در گذشته های دور و نزدیک با آنها داشته ایم خوشمون نمی آید که عرب شناخته شویم ! خلاصه اینکه عربها چندین هزار سال پیش به ایران حمله کردند و ایرانیان هم اسلام را پذیرفتند و بدین گونه است که فرهنگ چندین هزار ساله ایرانیان از بستر دیگری می آید !
 
برگردم سر موضوع حجاب، سر یکی از کلاسها بحث دولت و نحوه  قانون گذاری بود و شرح عدم توانایی دولت برای اجرایی کردن بعضی از قوانین در سطح اجتماع، در متن مقاله  قوانین

استخدامی استرالیا به عنوان مثال آورده شده بود که کاملا به دور از هر گونه تبعیض نژادی وضع شده اند ولی در عمل اگر شما خانمی باشید با حجاب یا با چندین Lip ring ، برای گرفتن اغلب  مشاغل به مشکل بر می خورید.
 همه کلاس به اتفاق معتقد بودند که نباید افراد به دلیل اعتقادات مذهبی مورد تبعیض قرار بگیرند ولی چون با Lip ring نمی شود قشنگ حرف زد دراینجا حق را به کارفرما دادند . در پس این بحث معلم نظر مرا جویا شد (چون من مسلمانم !) و اینگونه سوالات آغاز شد:
شما در ایران  روسری سر می کنید؟ تو هم حجاب داشتی؟ سر کار چطور؟ مهمونی هم؟ حتی وقتی خانه هستید؟ یکی از دختر ها : خانمها چطور زیبایی شون را نشون می دهند؟ یکی از آقایون : چطور آقایون از خانمی با حجاب تقاضای ازدواج می کنند؟ می تونند با هم حرف بزنند؟ می تونند همدیگر را ببینند؟ می تونند ....
با نشون دادن چند تا عکس و مشخص شدن نحوه پوشش خانمها در تهران یکسری از سوالات جواب داده شد  ( خدا پدر google را بیامرزد ) به اضافه یه توضیحاتی راجع به اینکه خب در خانه و محافل خصوصی خانمها آزادند و این هم یکسری از سوالات را پاسخ داد اما وقتی که گفتم حجاب در مملکت من قانون است باز همه چی به هم ریخت، یکی گفت پس آدمها دو وجهه دارند! یکی گفت برای آقایون هم قانونی هست؟ و معلم با کمی مکث پرسید : خب اگه یکی بی حجاب به

خیابان برود چه اتفاقی می افته ؟ و باید قیافه اش را می دیدید وقتی گفتم توسط پلیس بازداشت می شود و پس از آن دیگه هیچکس چیزی نگفت !
بهر حال یه موضوعی روشن است وقتی شما راجع به عقاید مذهبی تون صحبت می کنید برای همه قابل احترام است هرچند به نظرشون عجیب، سخت یا پیچیده باشه اما وقتی برچسب قانون اجتماعی به آنها زده می شود، دیگه قاطی می کنند که یک اعتقاد مذهبی چگونه رنگ قانون به خود گرفته است .
حالا پس از گذشت هفته ها از این کلاس من هنوز یه علامت سوال توی ذهنم دارم که هیج ربطی به ذات مسئله حجاب نداره ، هر کی بر مبنای عقاید خودش ممکنه نظری راجع به آن داشته باشه ، اما سوال من اینه چرا از بین همه قوانین اسلامی فقط این حکم اسلامی قانون اجتماعی است؟و چرا در بین همه ممالک مسلمان فقط کشور ما دارای چنین قانونی است؟ 

(در محدوده اطلاعات من حجاب فقط درشهر مکه و مدینه اجباری است ) 

گواهینامه

وقتی شما به عنوان permanent وارد استرالیا می شوید چنانچه گواهی نامه تان را بین المللی کرده باشید می توانید به مدت سه ماه با ارائه این مدرک رانندگی کنید و پس از سه ماه حتما باید برای گرفتن گواهینامه استرالیایی اقدام کنید، سیستم گرفتن گواهینامه به این صورت است که شما درابتدا آیین نامه را امتحان می دهید و پس ار قبولی، به شما مدرک L یا Learner می دهند که برای ۱۲ماه معتبر است و شما با داشتن این مدرک قادر خواهید بود به همرا شخصی که دارای مدرک Full Licence است رانندگی کنید به این معنی که شما آموزش رانندگی خود را به کمک دوستان انجام می دهید و پس از سپری شدن ۱۲۰ ساعت آموزش رانندگی شما می توانید برای آزمون شهر ثبت نام نمایید و چنانچه این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید به شما P  یا Provisional قرمزمی دهند و بعد از گذشت یکسال P سبز خواهید داشت و پس از ۲ سال Full Licence می شوید .(برای اطلاعات بیشتر را در کلیک نمایید.)
برای ثبت نام در امتحان آیین نامه از طریق سایت می تونید اقدام نمایید منبع سوالات هم به صورت pdf  در اختیار شما است و سوالی خارج از این منبع در امتحان نخواهید داشت برای آمادگی بیشتر می توانید چند تست آنلاین هم بدهید  تا مطمئن شوید آمادگی لازم جهت آزمون آیین دارید .
برای امتحان شهرهم باید از روی سایت رزرو کنید و در تاریخ مقرر با ماشین خودتون برای امتحان بروید حدودا نیم ساعت در خیابانهای شهر رانندگی می کنید و به ازای هر خطا امتیازی از شما کم خواهد شد و اگر ۹۰ امتیاز از ۱۰۲ را بدست آورید قبول می شوید البته با انجام بعضی خطاها، کل امتیاز را یکباره ازدست می دهید.برای موفقیت در این مرحله می تونید از کمک بعضی موسسات آموزش رانندگی استفاده کنید.(برای اطلاعات بیشتر را  کلیک نمایید.)
برای ما مهاجران عزیز که مدتی را در مملکت خودمون رانندگی کرده ایم روند دریافت گواهینامه سریعتر است چنانچه شما گواهینامه خود را ترجمه نمایید (گواهینامه بین المللی در این مرحله از اعتبار ساقط است ) و ۳ سال سابقه رانندگی داشته باشید می توانید بعد از آزمون آیین نامه با یک امتحان شهر، full licence شوید یه موردی را دقت کنید چنانچه گواهینامه شما تمدید شده و سابقه شما در گواهینامه جدید درج نشده علاوه بر ترجمه گواهینامه، باید نامه ای از اداره راهنمایی و رانندگی شهرتون برای اثبات سابقه رانندگی تون بگیرید و آنرا هم ترجمه کنید .
به نظر من رانندگی در سیدنی بسیار ساده تر از رانندگی در تهران است بعید می دونم با سابقه ترین راننده اینجا بتونه حتی یک خیابون در تهران رانندگی کنه، اینجا همه قانون را رعایت می کنند و اصلا لازم نیست که شما حواستون به رانندگی بقیه باشه فقط کافی است شما هم قوانین را رعایت کنید و همه حواستون به علائم رانندگی باشه، بر خلاف تهران، سیدنی به اندازه علائم کنار خیابونی، یک سری علائم زمینی هم داره پس به زمین هم توجه کنید، به این ترتیب اصلا لازم نیست سر چهار راه یا وقتی چراغ سبز شد یا سر فرعی ها سرعتتون را کم کنید و یا نگران این باشید که ماشینی جلوتون بپیچه .... شاید به این دلیله که اینجا همه با حداکثر سرعت مجاز رانندگی می کنند و اگه یه نفر قانونی را رعایت نکنه و منجر به تصادف بشه حتما تصادف شدیدی خواهد شد. ضمنا اینجا هیچکس عجله نداره و بسیار خونسرد رانندگی می کنند برای ما پیش آمده پشت چراغ قرمز بودیم و اولین ماشین، متوجه سبز شدن چراغ نشده است، باور کردنی نبود که هیچکس بوق نزد و همه همینطور ایستادند تا دوباره چراغ قرمز شد!!!! 
 درابتدا رانندگی برای ما مشکل است  اولا بعضی از قوانین را نمی دانیم  به همین جهت حتما قبل از رانندگی با گواهی نامه بین المللی، آیین نامه را بخونید ( البته که رعایت آنها هم برامون سخته آخه عادت نداریم!)  مشکل دیگه ما برعکس شدن جهت خیابونها است، بهتره اول چند شب در خبایون های خلوت یه کم تمرین کنید که اگه به جای راهنما، برف پاک کن زدید یا وقتی خواستید  بپیچید رفتید توی لاین مخالف ... اتفاقی نیوفته  !!!


پیاده یا سواره

مساحت سیدنی 12144.6 km²  و مساحت تهران 730 km² است و حالا خودتون یه قیاسی

بکنید توی تهران بالاخره آدم شمال و جنوب خودش را با کمک رشته کوه های البرز پیدا میکنه و

بعد از گذشت چندی میتونید ادعا کنید که شهر را بلدید و هر جا که بخواهید برید مشکلی نخواهید

داشت اما اینجا شمال و جنوب را فقط از موقعیت خورشید در آسمان می تونید حدس بزنید و یاد

گرفتن همه شهر را باید فراموش کنید.
همونطوری که در پست "خونه گرفتن"  گفتم اینجا مدل آدرس دادن خیلی متفاوت است کل شهر به تعدادی محله تقسیم شده است و آدرس خلاصه می شود به نام suburb و نام خیابان و شماره پلاک مورد نظر ! نام خیابان در یک محله تکراری نمی باشد پس مشکلی نیست، سایت های زیادی برای کمک به مردم جهت تعیین مسیر وجود داره این برای زمانی است که شما ماشین نداشته باشید که بدون اقرار بگم بدون ماشین به جز راههای نزدیک و روتین را نمی توانید بروید و چنانچه مجبور باشید آدرسی را که تا حالا نرفتید پیدا کنید کار خیلی سخت می شود و 2 تا 4 ساعتی بسته به دوری و نزدیکی مقصد از شما وقت می گیرد .
به همین جهت داشتن ماشین ضروری به نظر می رسد همه افرادی هم که ماشین دارند یا gps دارند یا از street directory استفاده می کنند که کتابی حجیمی است با تمام جزئیات کوچه پس کوچه های سیدنی ! و خب هر سال تجدید چاپ می شود ولی تغییرات اینقدر جزئی است که با چاپ سال 2000 هم شما مشکلی نخواهید داشت !! (حالا فکر کنید تهران بخواهند این کتاب را چاپ کنند.)

در مورد هزینه داشتن ماشین شاید تعجب کنید که هزینه بنزین مصرفی کمتر از بلیط اتوبوس و

قطاراست البته به مدل ماشین و مصرف آن بستگی داره ولی به طور میانگین این ادعای درستی

است، قیمت بنزین بسته به بازار جهانی متغییر است یه رقمی بین 1.18 تا 1.49 دلار در لیتر را

من در این مدت دیده ام و همینطور نوسانی از ابتدای هفته تا تعطیلات آخرهفته هم دارد و اما قیمت بلیط اتوبوس از 2  دلار برای یه ایستگاه است به بالا! که البته می تونید کارتهای اتوبوس به صورت هفتگی یا ده سفره خریداری کنید که یه کم ارزونتر می شود.
اما باید یک نکته دیگر را هم برای گزینه ماشین داشتن در نظر بگیرید و آن هزینه نگهداری ماشین

است که خب خیلی گرونه، شما برای تعویض روغن یه رقمی حدود 80 دلار می پردازید حالا

اشکال فنی که بماند، اینجا هم مثل ایران ماشین ها باید معاینه فنی سالیانه داشته باشند و شما برای هر معاینه فنی و حداقل بیمه اجباری حدودا 1000 دلار در نظر بگیرید.
از طرف دیگه اینجا خبری از تعمیر قطعات ماشین نیست فقط تعویض انجام می شود حتی در مواردی هم که بدنه ماشین در اثر صانحه ای آسیب دیده باشد صافکاری انجام نمی شود و چنانچه مقدور باشه درب و کاپوت ... را تعویض می کنند و گرنه که ماشین را از رده خارج می کنند چون احتمالا هزینه تعمییر بیش از قیمت ماشین می شود .
یه مورد جالب برای ما پیش آمد و اون اینکه لنت ماشین عمرش تمام شده بود و باید تعویض می شد وقتی محمد به مکانیکی رفته بود آقای مکانیک گفته بود که نمی تونه فقط لنت را عوض کنه و باید  کاسه چرخ ... را هم عوض کنه و هزینه این کار 500 دلار است و وقتی محمد ازش خواسته بود که فقط همون لنت را عوض کنه آقای مکانیک گفته که نمی شه و براش مسئولیت داره و نهایتا باید امضا بدی که خواسته خودت بوده ! حالا بگذریم که آخرش چی شد!  

به جز در مرکز شهر که ترافیک دیده میشه در بقیه نقاط رانندگی آسان است بزرگترین مشکل رانندگی در مرکز شهر پیدا کردن جای پارک است که برای خودش داستانی دارد و برای این مورد هم باید لیسانسش را داشت چون علاوه برمحدودیت ساعت پارک و رایگان بودن یا نبودن آن باید هزار تا مورد دیگه را چک کنی تا جریمه نشوی ! به همین جهت است که همه ترجیح می دهند که برای رفتن به مرکز شهر از ترن یا اتوبوس استفاده کنند .

به نظرمن که با همه این موارد که شمردم سواره بودن در سیدنی بهتر از پیاده بودنه ،البته برای سواره بودن گواهینامه هم لازمه که در پست بعدی راجع به آن خواهم نوشت . 

یه کم دلتنگی

این روزها خیلی سریع و بی اتفاق دارند سپری می شوند انگار آدم هر چی سرش خلوت تر باشه عمر براش سریعتر می گذره، تهران از صبح تا شب هزار تا کار انجام می دادیم و وقتی آخر شب می آمدیم خونه به نظر، روز طولانی ای را سپری کرده بودیم و با حسرت انتظار جمعه را می کشیدیم که یه استراحتی کنیم و همیشه هم این جمعه چقدر دور بود! 

اما اینجا تا سر برمی گردونیم  شنبه است البته بازهم از تعطیلات آخر هفته نهایت لذت را می بریم، در کنار دوستان، بسیار هم خوش می گذرد!
چندین هفته متوالی است که با دوستان عزیز نقاط تفریحی سیدنی را شناسایی می کنیم و دور هم جمع می شویم، از حق نگذریم واقعا سیدنی مناظرطبیعی زیبایی داره .
اینها را تعریف کردم چون یکی از دوستان گفته بود که از نوشته هام دلتنگی احساس کرده! البته من تمام سعی ام براین بوده که به دور از احساسات فقط دیده ها و شنیده هام را برای دیگر دوستانی که قصد آمدن دارند بنویسم و امیدوارهستم که این اطلاعات براشون مفید باشه ولی بهرحال هر آنچه از مغز انسان می گذره ملغمه ای از احساس و تفکر است و خب جداسازی آنها کار ساده ای نیست !
به نظرمن مسئله مهاجرت خیلی شخصی است و شاید به تعداد آدمهای مهاجر تجربیات منحصر به فردی بتوان یافت!
ولی فکر کنم برای همه آنهایی که در شهر شلوغی مثل تهران زندگی می کردند و شغلی هم پیشه داشتند تحمل این همه آرامش و بیکاری خیلی توان می خواهد. این نظر اکثریت آدمهایی است که شرایطی مشابه این را تجربه کرده اند و این بیکاری و انتظاری که به نظر بی پایان می آید در کنار همه تجربیات جدید انرژی زیادی لازم داره . 

بحث داغ بچه ها در تعطیلات آخر هفته، نحوه نوشتن رزومه و تکنیک های صحبت کردن در مصاحبه است و البته تبادل تجربیاتشون در طول هفته ای که گذشت ! کم کم همه دنبال یافتن علت هستند، بعضی بالا رفتن نرخ بیکاری به جهت رکود اقتصاد جهانی را عامل می دونند و بعضی نزدیک شدن به آخر سال میلادی را !  

بعضی اوقات هم چند بد و بیراه نثار استرالیایی ها می کنند که خب اگه نیروی متخصص لازم نداشتید و شرایط لازم برای پذیرش مهاجر را ندارید  پس چرا ویزا می دهید !!!!!! 

و گاهی هم آدمها دنبال اشکالی در خودشون هستند مثلا رشته تحصیلی شون خیلی بازار کار نداره یا مهارت آنها در این زمینه کافی نیست !! و خب این عدم اعتماد به نفس حاصله، برای جماعتی که همه در مملکت خودشون صاحب مرتبه های شغلی خوبی بوده اند، دستاورد خوبی نیست !! هر چند که همه خودشون برای یه شروع مجدد آماده کرده بودند ولی آیا نباید نقطه آغازی برای شروع یافت !

صنعتی اصفهان

چند روز پیش یکی از دوستان برام عکسهای مسافرتشون را به اصفهان فرستاد و من کلی دلم برای اصفهان و صنعتی تنگ شد. قرار بود ما هم توی این مسافرت همراهشون باشیم ولی چون دو روز قبل از پروازمون بود منصرف شدیم .  
 
یاد سلف و خورشت چمن ، یاد جاده ابریشم و تالارها ، یاد جنگل و کوه سید ممد ، یاد نقلیه و سوپر امین ، یاد مخابرات و بازارچه ،یاد امتحانات چهار ساعته جزوه باز...  
یاد همه خوشی ها و سختی هاش به خیر
 

زندگی و آرامش؟

اولین بار که شنیدم اینجا طبق قانون  بچه زیر ۱۳سال نمی تونه در خونه تنها گذاشته بشه، نمی دونستم دلم برای بچه ها بسوزه یا والدین آنها ؟
دنیای عجیبیه، در مملکت ما بچه های ۹-۱۰ ساله خودشون یه پرستار بچه اند و در مواقع ضروروی مراقبت از خواهر و برادر هاشون را انجام می دهند اما اینجا حتی اجازه داده نمی شه که تو خونه تنها باشند !
این مسئله فقط به اینجا ختم نمی شه قبل از پخش هر برنامه در تلویزیون رده سنی مجاز برای تماشای برنامه اعلام می شود و پدر و مادر مسئولیت کنترل بچه ها شون را دارند که فرزندانشون حق تماشای برنامه را داره یا نه ! برای دیدن فیلم در سینما هم این محدویت وجود داره اگه سن شما برای دیدن فیلمی کافی نباشه به شما بلیط فروخته نخواهد شد!
به نظر من در تعیین این رده بندی ها نهایت سخت گیری هم اعمال میشه !  هم در انتخاب نوع فیلم و هم در حداقل سن مجاز !
اینجا برای دیدن فیلم های اکشن که به راحتی در تلویزیون ما نمایش داده می شه و بچه ها هم  در کنار خانواده تماشا می کنند، حتما باید۱۵-۱۶ سال تمام داشته باشی !
حالا بگذریم از فیلمهای کپی هالیوودی که به وفور در اختیار همه قرار داره و بچه ها از کنار خیابون می خرند و می بینند و خانواده از وجودشون هم بی خبر است!
این محدودیت ها باز هم ادامه دارد مثلا برای خرید سیگار و مشروب و ورود به کازینو و بار و ... هم  با رده سنی مواجه هستید! (و در پرانتز بدانید که شما هیچگاه مشروبات الکلی را در سوپر مارکت و مغازه های مواد غذایی نمی بینید و طبق قانون فروشنده باید مشروب را در پاکت گذاشته و به دست شما دهد .)

جوانتر ها هم آن چنان تفریحاتی ندارند ،نهایت خوش گذرونی آنها اینه که آخر هفته بروند کنار دریا آفتاب بگیرند و موج سواری کنند یا بروند یه رستورانی ،باری ... و همین آنها را راضی می کنه و شما رضایت و آرامش را در آنها می بینی .
این رضایت و آرامش به رده سنی خاصی هم محدود نمیشه ،همه اینجا آرام و راضی اند ، آره من هم موافق هستم که این آرامش به هزاران عامل خارجی هم وابسته است که ما در کشورمون نداریم اما هیچ کجا هم مدینه فاضله نیست !
من می خوام یه چیزه دیگه بگم یه عامل درونی به مردم کمک می کنه که حس خوشبختی داشته باشند، این ساده دیدن زندگی است که به اینها آرامش می ده، به اینها آموزش داده می شه که چطور خوشبخت زندگی کنند و از هر آنچه که دارند لذت ببرند و ما مردمانی هستیم، بسیار پیچیده که زندگی را خیلی سخت می گیریم و همیشه  ناراضی ایم ! با این فلسفه که انسان به دنیا می آید که سختی بکشد!
 تو ایران کم نیستند آدمهایی که امکاناتشون خلیی بیشتر از یه شهروند استرالیایی است اما این آرمش را در آنها نمی بینی ! یا حتی خود ما که زندگی را در این محیط آغاز کردیم به واسطه نداشتن ذهن ساده نگر نمی تونیم مثل خودشون از زندگی در استرالیا لذت ببریم و همه چی را خسته کننده و تکراری بدون هیجان می بینیم !  
به مرور زمان من فهمیدم که اصلا دنیای اینها با ما فرق داره ، به قول یکی از دوستان ما هر جا برویم جهنم را هم با خودمون می بریم !!!!  

من ایرانی ام

امروز معلم، کلاسمان را نیم ساعت زودتر تمام کرد شاید چون جمعه است و حس رسیدن به تعطیلات ترقیبش می کرد زودتر به خونش برسه. کلاس محمد دیرتر تمام می شود پس من توی کتابخونه منتطرش می مونم تا بیاد و سر خودم را با چک کردن میل هام و گشت زدن توی ebay گرم می کنم البته گاهی هم تکالیفم را انجام می دم !!! همیشه هم کامپیوترها را چک می کنم ببینم فارسی روشون نصب هست یا نه؟ ولی همیشه نتیجه منفی بود اما امروز بالاخره قرعه به نام این کامپیوتر افتاد که فارسی هم دارد !!! پس می تونم بنویسم، نهایت استفاده از وقت!  

همیشه دلم می خواست وقتی می گم ایرانی ام همه ایران را می شناختند اما بیشتر آدمهایی که باهاشون برخورد داشتم میزان آشنایی شون با ایران در این حده که نام آن را شنیده اند، نمی دونم این موضوع از چی ناشی می شه از عدم علاقه اینها به شناخت سایر ملل یا بسته بودن مملکت ما ! 

البته هر چی سن مخاطب بیشتر باشد احتمال داشتن اطلاعات هم  بیشتر می شود ،این هم مقتضی سن آنهاست که انقلاب ایران را بیاد می آورند خیلی هاشون فقط شاه را می شناسند، بعضی ها فقط می دونند خمینی آمد و شاه رفت و فقط یکی را دیدم که به طرز عجیبی همه سیاست ایران را دنبال می کرد. 

گروه دیگر مردم ممالک جهان سومی هستند که اطلاعات بیشتری از حکومت ما دارند خب انگار در این زمینه دولت فعال تر بوده، یکی از همکلاسی هایم که اهل سودان است می گفت : "نژاد آدم خیلی خوبی است چون جلوی آمریکا ایستاده است و اجازه نمی دهد به او زور بگویند". من سعی کردم براش توضیح بدم که البته بهای این ایستادن را مردم پرداخت می کنند ولی سایر حکومت ها ترجیح می دهند برخورد دیگری داشته باشند .

بیشتر افراد هم اطلاعات غلطی راجع به حکومت و دولت و آداب اجتماعی و فرهنگ و تاریخ ما دارند اولا که همه فکر می کنند ما هم عربیم چون مسلمانیم ! و خانمها با برقه به خیابون می روند چون اینجا گاهی خانمهای عرب با همچین پوششی در شهر دیده می شوند. 

عامه تصورشون بر این است که ایران مملکتی به دور از هر گونه تکنولوژی است به همین دلیل اصلا جای تعجب نداره اگه فردی بخواد برای شما طرز کار ماکروویو و یا ATM یا استفاده از کامپیوتر را توضیح بده !! 

البته آنها خیلی هم مقصر نیستند، شبکه یک استرالیا به عنوان شبکه دولتی فیلمهای کشورهای دیگه را با زیرنویس نمایش میده اونطور که شنیدم فیلمهایی از مجید مجیدی و کیارستمی و  ... هم نمایش داده شده است .اما چند شب پیش داشت یه فیلم ایرانی نشون میداد که یه جوورایی مثلا مستند بود توی یک روستای دور افتاده فیلمبرداری شده بود جایی که مطابق تصور اینها بدور از هرگونه امکانات و تکنولوژی ...  و اما جالب تر داستان فیلم بود، داستان فیلم درباره مردی بود که چهار زن داشت و در سیر فیلم توضیح میداد که چرا اینکار را انجام داده و از مزایا و محاسن آن داد سخن می راند و در صجنه آخر فیلم او زن پنجم را هم اختیار کرد !   

من نمی دونم این فیلم کجا و با چه مجوزی ساخته می شود؟ آیا این فیلم توی ایران هم نمایش داده می شود یا نه؟ هدف سازنده گمنام این فیلم چی بوده؟ و چطور سر از شبکه استرالیایی درمی آورد؟ و هزاران سوال بی جواب دیگه .

شاید بعضی بگویند که این واقعیت بخشی از اجتماع ماست، من هم موافقم، ولی مسلما همه اون نیست! کاش تصویر درستی از اجتماع ما ارائه می شد، کاش سرمایه گذاری در این راستا انجام می شد . 

همه ما ایرانیان به داشتن چندین هزار سال تاریخ افتخار می کنیم اما آیا عظمت و شکوه آن برای سایرین قابل فهمه  که بتونه قابل احترام باشه ؟

معلم سر یکی از کلاس ها نقد هایی از فیلمهای تازه  اکران شده را برای تمرین reading با خود آورده بود  یکی از آنها پرسپولیس بود قبل از کلاس او از من معنی کلمه پرسپولیس را پرسید ! نام مکانی که نمادی از آن چند هزار سال تاریخ است !! 

و من همچنان در  عجبم ....

دوستان جدید

 دیروز توی فروشگاه دیدیم همه چی رنگ و بوی کریسمس داره درخت های بزرگ تزئین شده شکلات های رنگارنگ با بسته بندی های بسیار زیبا، بابا نوئل همه جا دیده میشه روی ظرف ها ،روی لباس ها روی جعبه های کادو بابانوئل اینجا بابا نوئل اونجا بابا نوئل همه جا !!
محمد با تعجب گفت "از حالا رفتند پیشواز ! " من گفتم خب دو ماه مونده، توی تهران هم از بهمن همه در تدارک عید هستند. یاد ترافیک شدیدی که از بهمن توی تهران همه را دیوانه می کنه افتادم انگار قراره دنیا تموم بشه و اگه عجله نکنی جا می مونی اما اینجا از ترافیک خبری نیست همه چی هنوز مثل همیشه است تا بعد چه پیش آید ،ولی از شما چه پنهون هنوز عید نشده  دلم برای شب عید و گشت زدن توی میدون تجریش تنگ شده .   
بگذریم اومدم خبر بدم که ما دوست های جدید پیدا کردیم !
در ابتدای تعطیلات کلاس زبان، از آنجایی که محمد نمی تونه بیکار بمونه رفت دنبال پیدا کردن یه کلاس آموزشی تا به واسطه داشتن مدرکی از موسسات اینجا احتمال کار پیدا کردن را افزایش بده  و نتیجه اش کلاسی است که صبح ها می رود، این کلاس ها به نام Productivity place program توسط دولت به صورت رایگان برای افرادی که دنبال کار می گردند برگزار می شود و شما می تونید در رشته ای که مورد علاقه تون است یا مرتبط با سابقه کار شماست تحصیل کنید . 

از طرف دیگه برای ترجمه گواهینامه هامون به   AMES - Adult Multicultural Education Servicesمراجعه کرد و آنجا تازه متوجه شد که کلاسی برای مهاجرانی مثل ما که با ویزای مهاجرت متخصصین (skilled independent) دایر می شود هدف از این کلاس آموزش تکنیک های کاریابی در استرالیا است، گویا خودشون هم به این نتیجه رسید اند که کار پیدا کردن اینجا یه چیزهایی بیشتر از دانش و سابقه کار احتیاج داره .
نکته جالب تو این کلاس این است که اینبار تعداد ایرانی ها از همه بیشتر است !! تقریبا دوازده نفر ایرانی سر کلاس هستند و این در حالی است که همه عادت دارند که اکثریت با چینی ها باشد خب معلومه اینبار ما جلو افتادیم البته که این موضوع جای تاسف داره، محمد گاهی به شوخی میگه خب فرار مغزها همینه ! ولی واقعیت اینه که ما همه آدمهایی کاملا معمولی هستیم نه نابغه ایم نه ... تنها تفاوتمون با بقیه اینه که خواستیم که ایران نباشیم  و امکان اومدن را هم داشتیم . 

تعطیلات آخر هفته همه قرار گذاشتند تا همدیگر را ببینند شنبه در  darling harbour کنسرت موسیقی اسپانیایی برقرار بود که همه برای دیدنش  رفتیم . 
طبق معمول همه خودشون را معرفی کردند تقریبا همه هم سن و سال بودیم همه این آدمها در ایران دارای شغل و موقعیت اجتماعی خوبی بوده اند اما حالا اینجا دنبال ... ! خواستم بنویسم "بهترین ها"، اما واقعیت اینه که اینطور نیست همه از ترس آینده، به این سر دنیا پناه آوردند چون نمی دونند چی در انتطارشون هست بعضی ها داشتن پاسپورت یک کشور جهان اولی آرومشون می کنه بعضی ها به این هم راضی نیستند ... و البته  باید می بودید و حرفهای همه را می شنیدید شاید هم اینطور نباشه . 
بهر حال همه هنوز بیکارند و امیدوار ... 

لینک های مفید

سایتهای کاریابی در استرالیا

www.careerone.com.auwww.seek.com.au
mycareer.com.auwww.jobserve.com

employment.byron.com.au 

www.jobsdb.com

سایت املاک و خانه در استرالیا

realestate.com.au

property.com.au

domain.com.au

raywhite.net

ljhooker.com.au

hockingstuart.com

reiaustralia.com.au

firstnational.com.au

  

لیست سایتهای آموزشی و دانشگاهی

Studyinaustralia.gov.auStudyinaustralia.com.au
Studyaustralia.com.au

IDP Australia Good Study GuideHyperstudy.comAustralian ScholarshipsStudy-Australia.com

لیست سایتهای دولتی استرالیا

Australian Government Entry Point
Australian Customs
Australian Taxation Office
Department of Education & Training
Department of Foreign Affairs
Department of Industry
Department of Health and Aged Care
   

راهنمای استرالیا و ایالتهای آن

New South Wales  

Western Australia 

Northern Territory

Australian Capital Territory
Queensland

Victoria  

Tasmania 

South Australia

 

سایتهای مربوط به شهرهای استرالیا

Melbourne  Perth  Sydney

Adelaide Alice  Springs Brisbane Canberra Darwin Gold Coast Hobart

   

لیست سایتهای روزنامه های استرالیا

The Australian - The Age
The Australian Financial Review  - The Post
The Courier Mail - The Advertiser
The Mercury -The Sydney Morning Herald
The Canberra Times - The West Online
   

لیست سایتهای هنری استرالیا

Aboriginal Art Online - Aboriginal Fine Arts Aallery
Aboriginal Australia Art and Culture Centre Alice Springs
Aboriginal Australia
Art Gallery of Western Australia - Art Gallery of New South Wales
National Gallery of Australia - Art Gallery of South Australia
Museum of Contemporary Art - Queensland Art Gallery
National Gallery of Victoria - Tasmanian Museum & Art Gallery
   

سایتهای موزیک استرالیا

Hoyts - Greater Union
Village Roadshow - Valhalla Cinema
Columbia Tristar - Tropfest
Sydney Film Festival - Melbourne Film Festival
Darwin Film Society - Perth Film Festival
Adelaide Film Festival - Brisbane Film Festival
Australian Film Commission - Autralian Film Institute
Inside Film Magazine - FILMINK 

Australian Film Television and Radio School

   

سایتهای فیلم استرالیا

 Beat (Melbourne) 

The Music 

Vibe's Gig List 

The ABC 

Nova - Sydney

The Drum Media (Sydney)
X-Press Magazine (Perth)
Rip It Up (Adelaide)
Triple J (National)
FBi Radio - Sydney
Triple M - Melbourne
Radio Adelaide

3D World (Sydney) 

Channel V 

2SER - Sydney  

96 FM - Perth

 
سایتهای تئاتر در  استرالیا

Theatre Australia - Theatre for Young People
State Theatre Company - Ensemble Theatre
Drama Australia - Brisbane Powerhouse
Queensland Performing Arts - Canberra Theatre Centre
Sydney Theatre Company - Perth Theatre Company
 

خونه تکونی در سیدنی

امروز توی ایران عید فطره منهم از اینجا به همه تبریک می گم ان شاا... نماز و روز ه های همه قبول باشه.
اما اینجا هوا دیگه گرم شده خیلی فصل بهار را احساس نمی کنیم چون آب و هوای یه کم متغییره ممکنه امروز گرمای تابستون را داشته باشیم اما فردا یه روزه دیگه است شاید از صبح تا شب بارون بیاد.
با این حال همه از روزهای آفتابی نهایت استفاده را می کنند چند وقت پیش رفتیم یکی از ساحل های توی شهر اقیانوس را ببینیم و پیاده روی کنیم . اوه... از جمعیت باور نمی کنید که نمیشد توی ساحل یه نفر به جمعیت اضافه کرد ما که به خیال ساحل های شمال خودمون بودیم کلی جا خوردیم، ولی خب  هر چی از شهر فاصله بگیری ساحل ها خلوت تر میشه .
با آمدن بهار مدارس و مراکز آموزشی دو هفته تعطیلند ما هم همینطور، جالبه که اینجا تعطیلات مدارس به صورت فصلی است در ابتدای هر فصل 2 هفته تعطیلی دارند و مثل ما کل تابستون را تعطیل نیستند اما یه وجهه مشترک با ما دارند اونهم خونه تکونی است که در اول بهار انجام می دهند و اصطلاحش spring cleaning است .
البته این تعطیلی احتمالا باید دردسر زیادی برای پدر و مادر ها ایجاد کنه آخه اینجا طبق قانون بچه زیر 13 سال نباید توی خونه تنها گذاشته بشه !
هزینه مهد کودک هم جزو سنگین ترین هزینه های زندگی است به همین جهت بیشتر مادر ها کار نمی کنند تا فرزندانشون به سن مدرسه رفتن برسند بعد از آن هم  اگه بشود به صورت نیمه وقت کار می کنند تا بتونند بعد از مدرسه بچه ها را به خونه ببرند چون اینجا سرویس مدارس با آن مفهومی که در ایران رایجه وجود نداره گویا به تازگی مدارس خصوصی یکسری اتوبوس برای این کار اختصاص داده اند البته من خودم ندیدم، بهر حال رفت و آمد بچه ها به مدرسه برعهده والدین است .
شاید به همین دلیل که همه 3-4 بچه با اختلاف سنی خیلی کم دارند تا پروژه بچه بزرگ کردن یکباره تموم شه و آنها بتونند به زندگی خودشون هم برسند !
گاهی اوقات با خودم فکر می کنم که اینجا هم همه کارها با زن خانواده است از بچه بزرگ کردن (آنهم چند تا با هم )با همه مسئولیت هاش و خرید خونه و ...
البته این برداشت من از آنجایی ایجاد شده که وقتی میریم برای خرید توی فروشگاهها فقط خانمها به همراه بچه هاشون دیده می شوند و خبری از آقایون نیست!
البته بی انصافی است اگر زحمتی را که مادران ایرانی متحمل می شوند با اینها مقایسه کرد اینجا بی نهایت برای خانمهای باردار یا بچه دار  امکانات قائل می شوند بگذارید فقط یه مثال براتون بزنم هنگام ورود ما به فرودگاه سیدنی برای عبور از گیت توی صف طولانی منتظر بودیم، دیدیم یکی از مسئولان در بین صف خانواده هایی که بچه داشتند یا خانمهای باردار را به گیت خاصی راهنمایی میکنه و برای یکی از خانمهای باردار که بچه هم داشت یک نفر را فرستادند به او کمک کنه تا بارهاش را تحویل بگیره و بره !
ولی اگه بخواهید نسبی به این موضوع نگاه کنید یعنی بین مرد و زن استرالیایی خب باز هم خانمها از خود گذشتگی بیشتری دارند !!!