الفبای فارسی یا عربی؟

خط و زبان دو موضوع و دو مورد جداگانه هستند و به هیچ وجه زبان تابع خط نیست.
الفبای ایرانی در آغاز به صورت ابجد مردف بوده است و خط لاتین هم که مأخوذ از خطوط کهن ایرانی‌ست، هنوز بر همان ردیف ابجد و هوز استوار است. تغییر شکل الفبای ایرانی به صورت کنونی، پس از اسلام روی داد و آن چنین بود که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا کوشیدند و حروف همسان را از نظر صورت و ردیف صوتی در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای پیرآموز گذاشتند.
 زبان فارسی از روزی که حکومت ایران از خلافت بغداد اعلام استقلال کرد، از زمان سلجوقیان ایران زبان رسمی، یعنی زبان دیوانی این ملک بوده است، یعنی مکاتبات اداری و حکومتی به این زبان انجام می‌گرفت، یعنی امور دربار در چارچوب این زبان طرح و بحث می‌شد. در آن دوران که ما درباره‌اش حرف می‌زنیم حکومت و مذهب ارتباط تنگاتنگی باهم داشته‌اند. زبان رسمی حکومت را مذهبی تعیین می‌کرد که حکومت برایش شمشیر می‌زد. در مقطعی که ایران جزیی از خلافت بزرگ اسلامی بود بطبع زبان رسمی نیز زبان اسلام، یعنی عربی بود. تمام اسناد، نامه‌ها، دستورات و حتی کتاب‌های علمی به این زبان نگاشته می‌شدند. شعرای ایرانی در فاصله دو قرن اول پس از میلاد پیامبر به زبان عربی شعر گفته‌اند تا جایی که شما نمی‌توانید یک نمونه شعر فارسی ساخته شده در این مقطع را بیابید.  

با اینکه به گواه تاریخ دهها دانشمند بزرگ ایرانی در این فاصله ظهور کرده‌اند اما این دانشمندان تمام آثار خویش را به عربی نگاشته‌اند و یک نمونه بارز ابوموسی محمد خوارزمی است که امروزه دانشمندی عرب شناخته می‌شود در حالی که نیست! اما با پیدایش سلسله سلجوقی نوعی استقلال همه جانبه از دستگاه خلافت بغداد حاصل شد. نوعی بیداری ملی بوجود آمد. چیزی که آینه تمام و کمال آن شاهنامه فردوسی است. قرنها سکوت شکسته شد و حال در سیستم جدید زبان جدیدی بایستی نقش جایگزین عربی را بازی می‌کرد. این جایگزین بوضوح می‌بایست بیشترین تشابه و تقارب را به زبان رسمی قبلی می‌داشت. زیرا با وجود تحول در سیستم حکومتی و سلسله حاکم، عنصر مذهب تغییر نکرده بود. زبان رسمی جایگزین، رسم الخطی مانند عربی لازم داشت، بایستی اکثر واژگانش عربی می‌بود.این زبان جایگزین می‌بایست توانایی شیفت ملایم و راحت به عربی و بالعکس را در متون خویش دارا می‌بود. بنظر شما کدام یک این ویژگیها را داشت؟ ترکی یا فارسی؟ در آن زمان زبان ترکی کمترین وجه مشترک با عربی داشت، الفبای آن الفبای اورخون بود، کمترین تعداد واژگان عربی در آن نفوذ کرده بود، نمی‌شد آنرا با حروف عربی نگاشت (امروز هم نمی‌شود و به همین علت است که ممالک ترک زبان از الفبای لاتین که مناسبتر است استفاده می‌کنند). ترکی، زبانی از خانوداه زبان‌های آلتاییک و یا التصاقی است و این ویژگی آنرا بکل از زبان عربی متمایز می‌کند. اما زبان فارسی خصوصیات مورد نظر را داشت و دارد. با همان الفبای عربی نگاشته می‌شود، بسیاری از لغات آن عربی هستند، شعر آن همانند عربی، بر مبنای اوزان عروضی ساخته می‌شود و این تشابه به قدری بی‌حد و مرز است که بیگانگان فارسی را لهجه‌ای از عربی تصور می‌کنند.   

 

 

این مطالب را از روی اینترنت جمع آوری کردم و بالاخره برای من مشخص شد که بعد از حمله مسلمانها به ایران همه باید از زبان و خط عربی استفاده می کردند و همین که ما الان به زبان فارسی صحبت می کنیم نتیجه یک مقاومت مردمی است.  

در حین جستجو به مورد دیگری هم برخورد کردم، گویا قبل از انقلاب قرار بوده که سیستمی فراهم آید که برای نگارش زبان فارسی به جای حروف عربی از حروف لاتین استفاده شود که به واسطه انقلاب پروژه به نتیجه نرسیده است اما گویا عده ای همچنان موافق این پیشنهاد هستند و برای اجرایی کردن آن تلاش می کنند. (می تونید این سایت را ببینید )

کنسرت ابی

شنبه شب کنسرت ابی در یکی از بهترین سالنهای سیدنی برگزار شد و جای همه شما دوستداران صداش خالی بود. به ما که خیلی خوش گذشت چون همه آهنگهای قدیمی اش را خوند و ما هم تونستیم خاطراتمون را تجدید کنیم . علاوه بر آن، دیدن حدود 2500 ایرانی در قلب سیدنی حس خوبی به آدم می داد .

من یه فیلم کوتاه می گذارم ولی اگه به Youtube دسترسی دارید آهنگ خلیج فارس را دوستان گذاشتند .  

 

محله اعراب Auburn

در ادامه نوشته قبل می خوام راجع به عربهای مقیم سیدنی یه اطلاعاتی بهتون بدم که شاید براتون جالب باشه، بیشترین تعداد مسلمانهای سیدنی را عرب ها و تر ک ها تشکیل می دهند عربها که بیشتر هم لبنانی هستند در محله ای به نام Auburn زندگی می کنند، اصولا وقتی شما وارد این محله می شوید فضای متفاوتی را در مقایسه با سایر نقاط سیدنی تجربه می کنید.
از قیافه آدمها، چیدمان مغازه ها ، مدل ماشین ها و رانندگی شون ( تنها محله ای که ماشین های اسپرت شده با صدای موزیک دیده می شه ) وآگهی های کلاسهای قرآن و تفسیر پشت شیشه مغازه ها ... همه و همه حس متفاوتی را به آدم القا می کنه.
البته من به شخصه این محله را دوست دارم چون آدم را یاد ایران می اندازد مغازه هایی که تا سقف گونی برنج روی هم گذاشتند و از بیسکوئیت ساقه طلایی دارند تا مهر و تسبیح ،سوپر مارکت هایی با کنسروهای قورمه سبزی و فسنجون، فیلمها و سریال های روز تلویزیون ایران،  قصابی هایی با برچسب گوشت حلال ...
اصولا شیرینی های سیدنی به مذاق ما ایرانی ها خیلی خوش نمی آید به همین جهت باقلوای عربها در بین ایرانی ها طرفدار زیاد داره به همین جهت است که ایرانی برای خرید و همچنین رفتن به رستورانهای ایرانی که چند تایی شون درAuburn است رفت و آمدشون به این محله زیاد است ( بهرحال ایرانی ها به خوش خوراکی معروفند !) ولی به نظر نمی رسه ایرانی های زیادی در این محله زندگی کنند .
اما اتفاقاتی که من درباره اعراب شنیده ام :
گویا چندی پیش جنگ خیابانی بین اعراب و اوذی ها (استرالیایی ها) در Auburn  در می گیرد و در یک کلام جنگ بر سر این بوده که عربها معتقد بودن که باید قانون مسلمانها در شهر اجرا بشود و اینکه چرا خانمها حجاب ندارند و با پوشش درست به خیابان نمی آیند ... نهایتا هم امام جمعه اعراب برای آرام کردن اوضاع گفته بود که آنهایی که اینجا زندگی می کنند باید استرالیا را کشور خودشون بدونند ....، من خیلی اطلاعات دقیقی ازاین ماجرا ندارم .
اخیرا گویا چند مرد عرب  دختری استرالیایی را می ربایند و ... و خب این اتفاق جنجال بزرگی را در پی داشته ، بالاترین مقام روحانیت اعراب، که امام جماعت بزرگترین مسجد سیدنی در Auburn می باشد درمصاحبه با یک خبرنگار گفته بود :" اگر گوشت را بگذارید بیرون و گربه آنرا  بخورد، مقصر شمایید یا گربه؟" 
چند وقت بعدش هم یه فیلم مستند از زندگی روزمره ایشون در تلویزیون پخش شد که نشون می داد فرد مثبت و متواضعی است و سعی شده بود در این فیلم جلوه مثبتی به اسلام و مسلمین و مخصوصا به این فرد بدهند و درآخر فیلم گزارشگر دوباره به حرفی که قبلا زده بود اشاره کرد، او اینبار برای برطرف کردن مسئله گفت : "خب اگه من  خانمهای شما را گوشت خطاب کردم مردهای عرب را حیوان نامیدم " بالاخره سر و ته قضییه را جمع کردند .
بهرحال اعراب در این شهر از وجهه خوبی برخوردار نیستند شاید هم به همین خاطره که ما دوست نداریم عرب شناخته بشیم .

حجاب

خیلی وقت بود می خواستم راجع به این موضوع بنویسم ولی خب به نظرم زیادی عقیدتی ، سیاسی ، شخصی ، پیحیده یا ... می آمد ولی اینقدر دوستان استرالیایی به عناوین مختلف ازم سوال کردند که دیگه برای خودم هم مسئله شده ! 

قبلا هم نوشته بودم که اینجا تا متوجه می شوند که شما مسلمانید فکر می کنند، عرب هستید و خوب بعد از اینکه براشون توضیح دادید که عرب نیستید تازه سیل سوالات بیشتری به سمت شما سرازیر می شود :

اگه مسلمانید پس چرا حجاب ندارید؟ خانمها در ایران با برقه به خیابان می آیند؟ درست است که آقایون می تونند 4 همسر اختیار کنند؟ خوردن گوشت برای شما مجاز است؟ خوردن مشروبات الکلی چطور؟ یعنی توی مهمونی هاتون هم مشروب نمی خورید؟ پس چه کارمی کنید؟  شما 5 بار در روز به مسجد می روید؟ چطور وقت می کنید؟ عید بزرگ شما بعد از ماه روزه است؟ دو هفته تعطیلید نه؟ خانم مسلمان نمی تواند عاشق مرد غیر مسلمان شود؟ برای آقایون چطور؟ شما عربی می نویسید؟ نه؟ پس چطور قرآن می خونید؟ پس چرا از راست به چپ می نویسید ؟ حروف الفبای شما عربی است؟ یا مال عربها فارسی است ؟ ............... 

از خیلی از ایرانی های شنیده ام که اصلا مسلمان بودنشان را جایی عنوان نمی کنند چون احتمالا چند باری این اتفاق براشون افتاده و دیگه عاجز شده اند از بس که سعی کرده اند بدون بد گویی از ایران و ایرانی، یه چیزهایی را برای دیگران توضیح بدهند .
برای من هم در مورد اکثر سوالات مطرح شده همینطور بوده است، سعی کردم به نحوی درست تا آنجایی که ممکنه اطلاعاتی به مخاطبم بدهم، مثلا چند تا ویدئو روی youtube پیدا کردم راجع به ایران امروز و یه فیلمی راجع به گذشته ایران زمین که از ایلامی ها شروع شده بود تا صفویه ادامه داشت تا بالاخره موفق شدم به معلم فرانسوی بقبولانم که ما عرب نیستیم و جشن بزرگ ما "نوروز" نامیده می شود و یه جوری غیر مستقیم بهش فهموندم که به واسطه جنگ هایی که در گذشته های دور و نزدیک با آنها داشته ایم خوشمون نمی آید که عرب شناخته شویم ! خلاصه اینکه عربها چندین هزار سال پیش به ایران حمله کردند و ایرانیان هم اسلام را پذیرفتند و بدین گونه است که فرهنگ چندین هزار ساله ایرانیان از بستر دیگری می آید !
 
برگردم سر موضوع حجاب، سر یکی از کلاسها بحث دولت و نحوه  قانون گذاری بود و شرح عدم توانایی دولت برای اجرایی کردن بعضی از قوانین در سطح اجتماع، در متن مقاله  قوانین

استخدامی استرالیا به عنوان مثال آورده شده بود که کاملا به دور از هر گونه تبعیض نژادی وضع شده اند ولی در عمل اگر شما خانمی باشید با حجاب یا با چندین Lip ring ، برای گرفتن اغلب  مشاغل به مشکل بر می خورید.
 همه کلاس به اتفاق معتقد بودند که نباید افراد به دلیل اعتقادات مذهبی مورد تبعیض قرار بگیرند ولی چون با Lip ring نمی شود قشنگ حرف زد دراینجا حق را به کارفرما دادند . در پس این بحث معلم نظر مرا جویا شد (چون من مسلمانم !) و اینگونه سوالات آغاز شد:
شما در ایران  روسری سر می کنید؟ تو هم حجاب داشتی؟ سر کار چطور؟ مهمونی هم؟ حتی وقتی خانه هستید؟ یکی از دختر ها : خانمها چطور زیبایی شون را نشون می دهند؟ یکی از آقایون : چطور آقایون از خانمی با حجاب تقاضای ازدواج می کنند؟ می تونند با هم حرف بزنند؟ می تونند همدیگر را ببینند؟ می تونند ....
با نشون دادن چند تا عکس و مشخص شدن نحوه پوشش خانمها در تهران یکسری از سوالات جواب داده شد  ( خدا پدر google را بیامرزد ) به اضافه یه توضیحاتی راجع به اینکه خب در خانه و محافل خصوصی خانمها آزادند و این هم یکسری از سوالات را پاسخ داد اما وقتی که گفتم حجاب در مملکت من قانون است باز همه چی به هم ریخت، یکی گفت پس آدمها دو وجهه دارند! یکی گفت برای آقایون هم قانونی هست؟ و معلم با کمی مکث پرسید : خب اگه یکی بی حجاب به

خیابان برود چه اتفاقی می افته ؟ و باید قیافه اش را می دیدید وقتی گفتم توسط پلیس بازداشت می شود و پس از آن دیگه هیچکس چیزی نگفت !
بهر حال یه موضوعی روشن است وقتی شما راجع به عقاید مذهبی تون صحبت می کنید برای همه قابل احترام است هرچند به نظرشون عجیب، سخت یا پیچیده باشه اما وقتی برچسب قانون اجتماعی به آنها زده می شود، دیگه قاطی می کنند که یک اعتقاد مذهبی چگونه رنگ قانون به خود گرفته است .
حالا پس از گذشت هفته ها از این کلاس من هنوز یه علامت سوال توی ذهنم دارم که هیج ربطی به ذات مسئله حجاب نداره ، هر کی بر مبنای عقاید خودش ممکنه نظری راجع به آن داشته باشه ، اما سوال من اینه چرا از بین همه قوانین اسلامی فقط این حکم اسلامی قانون اجتماعی است؟و چرا در بین همه ممالک مسلمان فقط کشور ما دارای چنین قانونی است؟ 

(در محدوده اطلاعات من حجاب فقط درشهر مکه و مدینه اجباری است ) 

گواهینامه

وقتی شما به عنوان permanent وارد استرالیا می شوید چنانچه گواهی نامه تان را بین المللی کرده باشید می توانید به مدت سه ماه با ارائه این مدرک رانندگی کنید و پس از سه ماه حتما باید برای گرفتن گواهینامه استرالیایی اقدام کنید، سیستم گرفتن گواهینامه به این صورت است که شما درابتدا آیین نامه را امتحان می دهید و پس ار قبولی، به شما مدرک L یا Learner می دهند که برای ۱۲ماه معتبر است و شما با داشتن این مدرک قادر خواهید بود به همرا شخصی که دارای مدرک Full Licence است رانندگی کنید به این معنی که شما آموزش رانندگی خود را به کمک دوستان انجام می دهید و پس از سپری شدن ۱۲۰ ساعت آموزش رانندگی شما می توانید برای آزمون شهر ثبت نام نمایید و چنانچه این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید به شما P  یا Provisional قرمزمی دهند و بعد از گذشت یکسال P سبز خواهید داشت و پس از ۲ سال Full Licence می شوید .(برای اطلاعات بیشتر را در کلیک نمایید.)
برای ثبت نام در امتحان آیین نامه از طریق سایت می تونید اقدام نمایید منبع سوالات هم به صورت pdf  در اختیار شما است و سوالی خارج از این منبع در امتحان نخواهید داشت برای آمادگی بیشتر می توانید چند تست آنلاین هم بدهید  تا مطمئن شوید آمادگی لازم جهت آزمون آیین دارید .
برای امتحان شهرهم باید از روی سایت رزرو کنید و در تاریخ مقرر با ماشین خودتون برای امتحان بروید حدودا نیم ساعت در خیابانهای شهر رانندگی می کنید و به ازای هر خطا امتیازی از شما کم خواهد شد و اگر ۹۰ امتیاز از ۱۰۲ را بدست آورید قبول می شوید البته با انجام بعضی خطاها، کل امتیاز را یکباره ازدست می دهید.برای موفقیت در این مرحله می تونید از کمک بعضی موسسات آموزش رانندگی استفاده کنید.(برای اطلاعات بیشتر را  کلیک نمایید.)
برای ما مهاجران عزیز که مدتی را در مملکت خودمون رانندگی کرده ایم روند دریافت گواهینامه سریعتر است چنانچه شما گواهینامه خود را ترجمه نمایید (گواهینامه بین المللی در این مرحله از اعتبار ساقط است ) و ۳ سال سابقه رانندگی داشته باشید می توانید بعد از آزمون آیین نامه با یک امتحان شهر، full licence شوید یه موردی را دقت کنید چنانچه گواهینامه شما تمدید شده و سابقه شما در گواهینامه جدید درج نشده علاوه بر ترجمه گواهینامه، باید نامه ای از اداره راهنمایی و رانندگی شهرتون برای اثبات سابقه رانندگی تون بگیرید و آنرا هم ترجمه کنید .
به نظر من رانندگی در سیدنی بسیار ساده تر از رانندگی در تهران است بعید می دونم با سابقه ترین راننده اینجا بتونه حتی یک خیابون در تهران رانندگی کنه، اینجا همه قانون را رعایت می کنند و اصلا لازم نیست که شما حواستون به رانندگی بقیه باشه فقط کافی است شما هم قوانین را رعایت کنید و همه حواستون به علائم رانندگی باشه، بر خلاف تهران، سیدنی به اندازه علائم کنار خیابونی، یک سری علائم زمینی هم داره پس به زمین هم توجه کنید، به این ترتیب اصلا لازم نیست سر چهار راه یا وقتی چراغ سبز شد یا سر فرعی ها سرعتتون را کم کنید و یا نگران این باشید که ماشینی جلوتون بپیچه .... شاید به این دلیله که اینجا همه با حداکثر سرعت مجاز رانندگی می کنند و اگه یه نفر قانونی را رعایت نکنه و منجر به تصادف بشه حتما تصادف شدیدی خواهد شد. ضمنا اینجا هیچکس عجله نداره و بسیار خونسرد رانندگی می کنند برای ما پیش آمده پشت چراغ قرمز بودیم و اولین ماشین، متوجه سبز شدن چراغ نشده است، باور کردنی نبود که هیچکس بوق نزد و همه همینطور ایستادند تا دوباره چراغ قرمز شد!!!! 
 درابتدا رانندگی برای ما مشکل است  اولا بعضی از قوانین را نمی دانیم  به همین جهت حتما قبل از رانندگی با گواهی نامه بین المللی، آیین نامه را بخونید ( البته که رعایت آنها هم برامون سخته آخه عادت نداریم!)  مشکل دیگه ما برعکس شدن جهت خیابونها است، بهتره اول چند شب در خبایون های خلوت یه کم تمرین کنید که اگه به جای راهنما، برف پاک کن زدید یا وقتی خواستید  بپیچید رفتید توی لاین مخالف ... اتفاقی نیوفته  !!!